lawless

/ˈlɒləs//ˈlɔːləs/

معنی: یاغی
معانی دیگر: هرج و مرج، هر کی هر کی، بلبشو، بی قانون، غیرقانونی، نادادیک، نامشروع، قانون شکن، متمرد، خلافکار، بی قانونی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: lawlessly (adv.), lawlessness (n.)
(1) تعریف: violating or not heeding the law, often habitually.
مترادف: disobedient, insubordinate, recalcitrant, refractory, wayward
متضاد: lawful
مشابه: contumacious, defiant, delinquent, deviant, difficult, intractable, rebellious, uncontrollable, ungovernable

- a lawless ruffian
[ترجمه گوگل] یک رفیق بی قانون
[ترجمه ترگمان] آدم رذلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having no laws.
مترادف: anarchic
متضاد: orderly
مشابه: chaotic, confused, disordered, disorderly, ungovernable, unorganized, unruly

- a lawless land
[ترجمه گوگل] یک سرزمین بی قانون
[ترجمه ترگمان] سرزمینی بی قانون،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. lawless frontiersmen
مرزنشینان قانون شکن

2. lawless practices
اعمال غیرقانونی

3. a lawless city
شهر بی قانون

4. to restore order in a lawless society
اعاده ی نظم و ترتیب در یک جامعه ی بی قانون

5. These border areas are among the most lawless regions in the world.
[ترجمه گوگل]این مناطق مرزی از بی قانونی ترین مناطق جهان هستند
[ترجمه ترگمان]این مناطق مرزی در میان the مناطق جهان قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It had become a lawless, anarchic city in which corruption thrived.
[ترجمه گوگل]این شهر به شهری بی قانون و هرج و مرج تبدیل شده بود که در آن فساد رشد می کرد
[ترجمه ترگمان]این شهر، شهری بی نظم و بی نظم شده بود که فساد در آن شکوفا می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The film is set in a lawless city sometime in the future.
[ترجمه گوگل]داستان فیلم در زمانی در آینده در شهری بی قانون می گذرد
[ترجمه ترگمان]این فیلم در آینده در شهر بی قانون قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Areas near the frontier were rough and lawless in the old days.
[ترجمه گوگل]مناطق نزدیک به مرز در قدیم ناهموار و بی قانون بودند
[ترجمه ترگمان]نواحی نزدیک مرز در گذشته خشن و بی قانون بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are few characters like Xena on screen, Lawless says.
[ترجمه گوگل]لاولس می گوید که شخصیت های کمی مانند Xena روی صفحه نمایش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Lawless می گوید که چند تا شخصیت مانند Xena در صفحه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Before Lawless made his approach, Ian was a warehouse manager in Durham, while Stephen was a car salesman.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه لاولس رویکرد خود را آغاز کند، ایان یک مدیر انبار در دورهام بود، در حالی که استفن یک فروشنده ماشین بود
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه Lawless رویکرد خود را انجام دهد، ایان یک مدیر انبار در موسسه دوره ام بود، در حالی که استفن یک فروشنده خودرو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lawless days of the Old West?
[ترجمه گوگل]روزهای بی قانون غرب قدیم؟
[ترجمه ترگمان]آن روزگار بی قانون غرب قدیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lawless and the rest of the lads assumed he had just done several miles of road work.
[ترجمه گوگل]لاولس و بقیه بچه ها تصور می کردند که او چند مایل کار جاده را انجام داده است
[ترجمه ترگمان]Lawless و بقیه بچه ها فکر می کردند که او فقط چند مایل راه را طی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He broke away from that lawless group years ago.
[ترجمه گوگل]او سالها پیش از آن گروه بی قانون جدا شد
[ترجمه ترگمان]او سال ها پیش از آن گروه بی قانون، جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lawless beasts! You'll never get even half a word out of me!
[ترجمه گوگل]جانوران بی قانون! تو هرگز حتی نیمی از حرف من را نخواهی گرفت!
[ترجمه ترگمان]ای حیوان وحشی! تو حتی نیم کلمه هم از من نخواهی فهمید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many foreigners see the US as a lawless nation.
[ترجمه گوگل]بسیاری از خارجی ها آمریکا را کشوری بی قانون می دانند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خارجی ها ایالات متحده را یک کشور بی قانون می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یاغی (صفت)
unruly, turbulent, contumacious, lawless, mutinous, froward, malcontent

انگلیسی به انگلیسی

• not conforming to the law, illegal; anarchical, not ruled by the law; unrestrained, unruly
lawless actions break the law; a formal word.

پیشنهاد کاربران

سرکش
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : law / lawfulness / lawlessness
✅️ صفت ( adjective ) : lawful / lawless
✅️ قید ( adverb ) : lawfully / lawlessly

بپرس