lawgiver

/ˈlɔːrɡɪvər//ˈlɔːɡɪvə/

معنی: شارع، مقنن، قانون گزار، واضع اییننامه
معانی دیگر: قانون گذار، دادیک گر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: lawgiving (adj.), lawgiving (n.)
(1) تعریف: one who makes or approves laws; legislator.
مشابه: lawsuit, legislator

(2) تعریف: one who gives a code of laws to a people, such as a monarch, chieftain, or religious leader.

جمله های نمونه

1. Old law-givers said that the father of a menstruating girl should marry her off immediately.
[ترجمه گوگل]قانونگذاران قدیمی می گفتند که پدر دختری که عادت ماهانه دارد باید فوراً با او ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]شوهر سابق - گفت که پدر یک دختر در سن قاعدگی باید فورا با او ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Allegorical portrait by Levitsky of the empress as Lawgiver in the temple of Justice.
[ترجمه گوگل]پرتره تمثیلی توسط لویتسکی از ملکه به عنوان قانونگذار در معبد عدالت
[ترجمه ترگمان]تصویر Allegorical از Levitsky ملکه به عنوان Lawgiver در معبد عدالت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is only one lawgiver and judge, he who is able to save and to destroy.
[ترجمه گوگل]تنها یک قانونگذار و قاضی وجود دارد، کسی که قادر به نجات و نابودی است
[ترجمه ترگمان]تنها یک قانون گذار و قانون گذار وجود دارد که او قادر به نجات و نابود کردن آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is only one Lawgiver and Judge, the one who is able to save and destroy.
[ترجمه گوگل]تنها یک قانونگذار و قاضی وجود دارد، کسی که قادر به نجات و نابودی است
[ترجمه ترگمان]فقط یک قاضی و قاضی وجود دارد، کسی که می تواند نجاتش دهد و نابود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Indeed, the great lawgiver Solon once contemplated making marriage compulsory, and in Athens under Pericles bachelors were excluded from certain important public positions.
[ترجمه گوگل]در واقع، سولون، قانونگذار بزرگ، زمانی به اجباری کردن ازدواج فکر کرد و در آتن، در دوره پریکلس، مجردان از برخی مناصب مهم عمومی کنار گذاشته شدند
[ترجمه ترگمان]در واقع، قانونگذاری بزرگ lawgiver که زمانی به فکر ازدواج اجباری افتاد، و در آتن، تحت پریکلس، از مشاغل مهم دولتی محروم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nothing was too trivial for the Hindoo lawgiver, however offensive it may be to modern taste.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز برای قانونگذار هندو خیلی بی اهمیت نبود، هر چند ممکن است برای سلیقه مدرن توهین آمیز باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز برای این lawgiver هندو که هر قدر هم که توهین آمیز باشد ناچیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He wanted to be a lawgiver, but he became a mythmaker.
[ترجمه گوگل]او می خواست قانونگذار باشد، اما اسطوره ساز شد
[ترجمه ترگمان]او می خواست a باشد، اما تبدیل به یک mythmaker شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The world is crying out for a lawgiver.
[ترجمه گوگل]دنیا برای قانونگذار فریاد می زند
[ترجمه ترگمان]جهان برای یک قانون گذار گریه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is one lawgiver, who is able to save and to destroy: who art thou that judgest another?
[ترجمه گوگل]یک قانونگذار وجود دارد که می تواند نجات دهد و نابود کند: تو کی هستی که دیگری را قضاوت می کنی؟
[ترجمه ترگمان]یک lawgiver هست که می تواند نجاتش دهد و نابود کند: تو کیستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is always a kind of model, model and original shape that lawgiver and penal code theoretician set up together to interact .
[ترجمه گوگل]این همیشه نوعی الگو، الگو و شکل بدیع است که قانونگذار و نظریه پرداز قانون جزا با هم برای تعامل با یکدیگر تنظیم می کنند
[ترجمه ترگمان]این مدل همیشه نوعی مدل، مدل و شکل اصلی است که قانون گذار و قانون جزا با یکدیگر ایجاد شده اند تا با یکدیگر تعامل داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Napoleon is th Mahomet of the West, and is worshipped by his commonplace but ambitions followers, not only as a leader and lawgiver, but also as the personification of equality.
[ترجمه گوگل]ناپلئون ماهومت غرب است و پیروان عادی اما جاه طلب او نه تنها به عنوان رهبر و قانونگذار، بلکه به عنوان مظهر برابری پرستش می شوند
[ترجمه ترگمان]ناپلئون محمد (محمد)غرب است و توسط پیروان معمولی اما جاه طلبی او، نه تنها به عنوان رهبر و قانون گذار، بلکه به عنوان مظهر تساوی پرستش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Once a person accepts Allah as his Creator, Sustainer and Lawgiver, he cannot follow other gods.
[ترجمه گوگل]زمانی که انسان خداوند را به عنوان خالق، رزاق و قانونگذار خود پذیرفت، نمی تواند از خدایان دیگر پیروی کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک نفر الله را به عنوان خالق خود، Sustainer و Lawgiver بپذیرد، نمی تواند خدایان دیگر را دنبال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The princes digged the well, the nobles of the people digged it, by the direction of the lawgiver, with their staves. And from the wilderness they went to Mattanah.
[ترجمه گوگل]شاهزادگان چاه را حفر کردند، بزرگان مردم آن را به دستور قانونگذار با چوب های خود حفر کردند و از بیابان به متانه رفتند
[ترجمه ترگمان]پرنس ها به خوبی زمین را digged، اشراف مردم آن را کنده، به جهت of، با چوب های خود، زمین را کنده بودند و از بیابان به Mattanah رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At one point, Churchill went as far as to call Mussolini the "Roman genius. . . the greatest lawgiver among men. "
[ترجمه گوگل]زمانی چرچیل تا آنجا پیش رفت که موسولینی را "نابغه رومی بزرگترین قانونگذار در بین مردم" نامید
[ترجمه ترگمان]در یک نظر، چرچیل تا آنجا رفت تا موسولینی را \"نابغه روم، بزرگ ترین قانون گذار میان آدمیان\" بنامند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شارع (اسم)
lawyer, lawgiver

مقنن (اسم)
lawgiver, legislator

قانون گزار (اسم)
lawgiver, lawmaker

واضع اییننامه (اسم)
lawgiver

انگلیسی به انگلیسی

• person who makes laws, legislator

پیشنهاد کاربران

بپرس