lawfulness


قانونی بودن، تطبیق، مشروعیت، روایی، اباحت

جمله های نمونه

1. Article 39 The principles of lawfulness, good faith, fairness and openness shall be observed in intermediary activities for employment.
[ترجمه گوگل]ماده 39 در فعالیت های واسطه ای برای استخدام، اصول قانونمندی، حسن نیت، انصاف و صراحت رعایت می شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۳۹ اصول قانونی بودن، ایمان خوب، انصاف و آزادی باید در فعالیت های واسطه ای برای اشتغال مشاهده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Does the Lawfulness of War Matter?
[ترجمه گوگل]آیا قانونی بودن جنگ مهم است؟
[ترجمه ترگمان]قانون جنگ در حال جنگ است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The EU has improved the economies, governments, and lawfulness of its new eastern members.
[ترجمه گوگل]اتحادیه اروپا اقتصاد، دولت ها و قانونمندی اعضای جدید شرقی خود را بهبود بخشیده است
[ترجمه ترگمان]اتحادیه اروپا اقتصاد، دولت ها، و مشروعیت اعضای جدید شرقی خود را بهبود بخشیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Einstein declared that randomness rather than lawfulness is the characteristic of natural events.
[ترجمه گوگل]انیشتین اعلام کرد که تصادفی بودن و نه قانونی بودن ویژگی رویدادهای طبیعی است
[ترجمه ترگمان]انیشتین اعلام کرد که اتفاقات تصادفی بیش از قانونی بودن، ویژگی رویداده ای طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The state or quality of being legal; lawfulness.
[ترجمه گوگل]وضعیت یا کیفیت قانونی بودن؛ قانونمندی
[ترجمه ترگمان]وضعیت یا کیفیت قانونی بودن؛ قانونی بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lawfulness and feasibility of evidence require the construction of exclusive rule sof illegal evidence.
[ترجمه گوگل]قانونی بودن و امکان سنجی شواهد مستلزم ایجاد قاعده انحصاری برای شواهد غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]Lawfulness و امکان سنجی این شواهد نیاز به ساخت یک قاعده انحصاری بر روی شواهد غیر قانونی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The legislation principles are lawfulness, efficiency and appropriate supervision.
[ترجمه گوگل]اصول قانونگذاری قانونمندی، کارآمدی و نظارت مناسب است
[ترجمه ترگمان]اصول قانونگذاری قانونی بودن، کارایی و نظارت مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Science, justice and lawfulness is the key to the offectiveness of expert conclusions .
[ترجمه گوگل]علم، عدالت و قانونمندی، کلید مؤثر بودن نتایج کارشناسی است
[ترجمه ترگمان]علم، عدالت و مشروعیت، کلید حل و فصل نتایج کارشناس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Commission is set to rule on the lawfulness of Jackie's execution in 200
[ترجمه گوگل]کمیسیون قرار است در مورد قانونی بودن اعدام جکی در سال 200 تصمیم بگیرد
[ترجمه ترگمان]کمیسیون بر قانونی بودن جکی در سال ۲۰۰ تنظیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The second part analyses the lawfulness of current punitive measures of colleges in our country.
[ترجمه گوگل]بخش دوم به تحلیل قانونی بودن اقدامات تنبیهی جاری دانشکده ها در کشور ما می پردازد
[ترجمه ترگمان]بخش دوم قانونی بودن اقدامات تنبیهی فعلی در کشور ما را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Article 7 In fixing prices, business operators should follow the principle of fairness, lawfulness, honesty and trustworthiness.
[ترجمه گوگل]ماده 7- متصدیان مشاغل باید در تعیین قیمت ها اصل انصاف، قانونمندی، صداقت و امانت را رعایت کنند
[ترجمه ترگمان]ماده ۷ در تعیین قیمت ها، اپراتورهای کسب وکار باید از اصل بیطرفی، قانونی بودن، صداقت و قابل اعتماد بودن پیروی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As with abacterium's locomotion, the activation of behavioural modules is basedon the interplay between chance and lawfulness in the brain.
[ترجمه گوگل]مانند حرکت باکتری، فعال شدن ماژول های رفتاری بر اساس تعامل بین شانس و قانونمندی در مغز است
[ترجمه ترگمان]همانطور که با حرکت abacterium وجود دارد، فعالیت مدول های رفتاری براساس اثر متقابل بین شانس و قانونی بودن در مغز طبقه بندی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The undertaking department should conduct an expert argumentation on the lawfulness of the major administrative decision-making plan.
[ترجمه گوگل]دپارتمان متعهد باید یک استدلال کارشناسی در مورد قانونی بودن طرح تصمیم گیری اداری عمده انجام دهد
[ترجمه ترگمان]این اداره باید یک استدلال تخصصی در مورد قانونی بودن طرح اصلی تصمیم گیری اجرایی انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In order to guarantee the fairness of the award and the lawfulness of the arbitration procedure, the validity of the award should be under the necessary control and examination of laws.
[ترجمه گوگل]به منظور تضمین عادلانه بودن رای و قانونی بودن رویه داوری، اعتبار رای باید تحت کنترل و بررسی قوانین لازم باشد
[ترجمه ترگمان]به منظور تضمین عدالت این جایزه و قانونی بودن روند داوری، اعتبار این جایزه باید تحت کنترل لازم و بررسی قوانین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We recognize that while all our actions must be lawful, mere lawfulness is an inadequate test of integrity.
[ترجمه گوگل]ما می دانیم که در حالی که همه اعمال ما باید قانونی باشد، قانونمندی صرف یک آزمون ناکافی برای درستکاری است
[ترجمه ترگمان]ما می دانیم که در حالی که همه اعمال ما باید قانونی باشد، قانونی بودن، آزمون ناکافی تمامیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being lawful, legality, state of being permitted by law

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : law / lawfulness / lawlessness
✅️ صفت ( adjective ) : lawful / lawless
✅️ قید ( adverb ) : lawfully / lawlessly

بپرس