launching

جمله های نمونه

1. We got a fix on the missile launching site.
[ترجمه گوگل]ما یک تعمیر در سایت پرتاب موشک دریافت کردیم
[ترجمه ترگمان]ما یک ثبت در سایت پرتاب موشک داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The other soldiers quickly joined the fray, launching missile attacks in the city.
[ترجمه گوگل]سربازان دیگر به سرعت به نبرد پیوستند و حملات موشکی را در شهر انجام دادند
[ترجمه ترگمان]سربازان دیگر به سرعت به نبرد پیوستند و حملات موشکی را در شهر آغاز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rocket lifted off from its launching pad.
[ترجمه گوگل]موشک از سکوی پرتاب خود بلند شد
[ترجمه ترگمان]راکت از سکوی پرتاب جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have no intention of launching a pre-emptive strike, but we will retaliate if provoked.
[ترجمه گوگل]ما هیچ قصدی برای حمله پیشگیرانه نداریم، اما اگر تحریک شود، تلافی خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما هیچ قصدی برای حمله پیشگیرانه نداریم، اما اگر تحریک شویم، تلافی خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ellington's band was a launching pad for many gifted jazz musicians.
[ترجمه گوگل]گروه الینگتون سکوی پرتاب بسیاری از نوازندگان مستعد جاز بود
[ترجمه ترگمان]گروه Ellington یک سکوی پرتاب برای بسیاری از نوازندگان موسیقی جاز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Perhaps they will wait until morning before launching a search .
[ترجمه گوگل]شاید آنها قبل از شروع جستجو تا صبح صبر کنند
[ترجمه ترگمان]شاید تا صبح قبل از شروع جستجو صبر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's launching his son on a career in banking.
[ترجمه فریدون.] ترگمان ترجمه مناسبتری دارد.
|
[ترجمه گوگل]او پسرش را در بانکداری راه اندازی می کند
[ترجمه ترگمان]او در حال راه اندازی پسرش در یک حرفه بانکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government is launching an all-out offensive against the drug cartels.
[ترجمه گوگل]دولت در حال آغاز یک حمله همه جانبه علیه کارتل های مواد مخدر است
[ترجمه ترگمان]دولت در حال راه اندازی یک حمله همه جانبه علیه کارتل های مواد مخدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When launching a kick it is essential to be at the correct distance from your opponent.
[ترجمه گوگل]هنگام زدن یک ضربه ضروری است که در فاصله صحیح از حریف خود باشید
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک لگد را راه اندازی می کنید، لازم است که در فاصله صحیح از رقیب تان باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He led them in launching a patriotic movement.
[ترجمه گوگل]او آنها را در راه اندازی یک جنبش میهن پرستانه رهبری کرد
[ترجمه ترگمان]او آن ها را در راه اندازی یک جنبش میهن پرستی رهبری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Its real purpose is the launching and retrieval of small aeroplanes in flight.
[ترجمه گوگل]هدف واقعی آن پرتاب و بازیابی هواپیماهای کوچک در حال پرواز است
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی آن پرتاب و بازیابی هواپیماهای کوچک در حال پرواز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The company is launching a new range of cosmetics.
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال راه اندازی طیف جدیدی از لوازم آرایشی است
[ترجمه ترگمان]شرکت در حال راه اندازی طیف جدیدی از لوازم آرایشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We're launching a campaign to drum up more business.
[ترجمه گوگل]ما کمپینی را راه اندازی می کنیم تا کسب و کار بیشتری را ایجاد کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال راه اندازی کمپینی برای راه اندازی کسب وکار بیشتر هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The company is launching a new model next month.
[ترجمه گوگل]این شرکت در ماه آینده مدل جدیدی را روانه بازار می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال راه اندازی یک مدل جدید در ماه آینده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. John is launching his son on a career in banking.
[ترجمه گوگل]جان پسرش را در بانکداری راه اندازی می کند
[ترجمه ترگمان]جان در حال راه اندازی پسرش در حرفه بانکداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] پرتاب ؛ عرضه فرایند انتقال انرژی از کابل هم محور یا خط انتقال به موجبر .
[صنعت] راه اندازی اولیه خط تولید برای رسیدن به قابلیت تولید محصول با اهداف تعیین شده

انگلیسی به انگلیسی

• setting afloat; sending off, sending out; starting or initiating; commencement

پیشنهاد کاربران

launching ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: به‏آب‏اندازی
تعریف: انداختن کشتی به آب، برای اولین مرتبه پس از ساخت
launching ( noun ) = پرتاب، راه اندازی، ، آغاز، روانه سازی، به آب اندازی/معرفی، عرضه/شروع، آغاز/رونمایی ، افتتاحیه، ارائه عرضه/
launching pad = پرتاب موشک
air launching = پرتاب هوایی
launching area = منطقه به اب زدن ناوها، منطقه شروع حمله، منطقه شروع پرواز
...
[مشاهده متن کامل]

launching angle = زاویه پرتاب
مثال:
1 - the launching of the first soviet satellite, sputnik, created concern among the American public.
پرتاب اولین ماهواره شوروی اسپوتنیک، نگرانی را در بین مردم آمریکا ایجاد کرد.
2 - We do limited press, depending on when we are launching a new product.
بسته به زمان عرضه محصول جدید ، مطبوعات را محدود می کنیم.
3 - A new all - weather lifeboat launching berth has been officially opened.
یک اسکله جدید روانه سازی قایق نجات در همه شرایط آب و هوا به طور رسمی افتتاح شد.

رونمایی
معرفی
راه اندازی
روانه کردن
گسیل کردن
راه اندازی

بپرس