launcher

/ˈlɒnt͡ʃər//ˈlɔːnt͡ʃə/

معنی: حمله کننده، پرتاب کننده، وسیله پرتاب
معانی دیگر: منجنیق، پرتابگر، - انداز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or thing that serves to launch something.

(2) تعریف: a device used to hold missiles steady for firing.

جمله های نمونه

1. grenade launcher
(سلاح) نارنجک انداز

2. missile launcher
پرتابگر موشک

3. missile launcher
موشک انداز

4. At this point, the satellite separates from its launcher.
[ترجمه گوگل]در این مرحله ماهواره از پرتابگر خود جدا می شود
[ترجمه ترگمان]در این لحظه، ماهواره از پرتاب کننده ما جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The mobile launcher sat on pedestals over a 1 7 m wide flame trench.
[ترجمه گوگل]پرتابگر متحرک بر روی پایه های یک سنگر شعله 17 متری قرار داشت
[ترجمه ترگمان]راه انداز موبایل روی یک میله روی پا گذاشته شده بود و بر روی یک سنگر بیش از ۱ متر شعله گسترده قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The combination of pad, mobile launcher and flame trench was cooled with a water deluge system.
[ترجمه گوگل]ترکیب پد، پرتابگر سیار و سنگر شعله با سیستم سیل آب خنک شد
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از پد، launcher موبایل و گودال شعله با یک سیستم سیل آب سرد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His momentum carried him as far as the launcher and with out-thrust foot he sent it keeling over on to its side.
[ترجمه گوگل]شتابش او را تا پرتابگر برد و با پای بیرون رانده آن را با حالتی به طرف خود فرستاد
[ترجمه ترگمان]حرکت ناگهانی او او را به سوی پرتاب کننده و با پای پیاده همراه برد و آن را به طرف خودش فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A Saturn V sits on its mobile launcher at complex 39A.
[ترجمه گوگل]Saturn V روی پرتابگر موبایل خود در مجتمع 39A قرار دارد
[ترجمه ترگمان]یک V در مجتمع ۳۹ A بر روی launcher متحرک خود می نشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The launcher for the medium-range version will incorporate a projector that produces a beam of infrared radiation.
[ترجمه گوگل]پرتابگر نسخه میان برد دارای پروژکتوری است که پرتوی از تابش مادون قرمز را تولید می کند
[ترجمه ترگمان]راه انداز برای نسخه محدوده میانی یک پروژکتور را در نظر می گیرد که پرتوی از تشعشع مادون قرمز را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Joe came off the bed like a Saturn launcher.
[ترجمه گوگل]جو مانند پرتابگر زحل از تخت پایین آمد
[ترجمه ترگمان]جو هم مثل یک نارنجک انداز از تخت پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Although we were unaware of the wartime centrifugal launcher proposals, we have never claimed to have invented the idea.
[ترجمه گوگل]اگرچه ما از پیشنهادات پرتابگر گریز از مرکز در زمان جنگ بی اطلاع بودیم، اما هرگز ادعا نکرده ایم که این ایده را ابداع کرده ایم
[ترجمه ترگمان]اگرچه ما از پیشنهادهای راه اندازی گریز از مرکز زمان جنگ بی اطلاع بودیم، اما هرگز ادعا نکرده ایم که این ایده را ابداع کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the mobile launcher the white room at the end of the swing arm connects with this hatch.
[ترجمه گوگل]در پرتابگر متحرک اتاق سفید در انتهای بازوی چرخشی به این دریچه متصل می شود
[ترجمه ترگمان]در راه انداز موبایل اتاق سفید در انتهای بازوی نوسان با این دریچه ارتباط برقرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Maniax had the launcher readied, and put an anti-tank missile into his stomach.
[ترجمه گوگل]Maniax پرتابگر را آماده کرد و یک موشک ضد تانک را در شکم او قرار داد
[ترجمه ترگمان]The the را آماده کرد و یک موشک ضد تانک به شکمش زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. FM launcher can change navigating audio signal into frequency modulation signal, and playing.
[ترجمه گوگل]لانچر FM می تواند سیگنال صوتی ناوبری را به سیگنال مدولاسیون فرکانس و پخش تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]راه انداز FM می تواند هدایت سیگنال صوتی را به سیگنال مدولاسیون فرکانس تغییر دهد و بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حمله کننده (اسم)
assailant, aggressor, invader, rusher, launcher

پرتاب کننده (اسم)
launcher

وسیله پرتاب (اسم)
launcher

تخصصی

[برق و الکترونیک] پرتابگر وسیله ای که حفظ، نگهداری، و گاهی هدایت موشک سا فضاپیما را در هنگام پرتاب به عهده دارد.

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing which launches; device or structure which launches a missile or other object

پیشنهاد کاربران

an object that is used to send a weapon or spacecraft into the sky
launcher ( n ) ( lɔntʃər ) =a device that is used to send a rocket, a missile, etc. into the sky, e. g. a rocket launcher.
launcher
سکوی پرتاب، وسیله پرتاب موشک، پرتاب کننده، حمله کننده، وسیله پرتاب، علوم نظامی: سکو پرتاب کننده، علوم دریایی: syn : launching platform
پرتابگر، سکوی پرتاب
عرضه کنندگان
launcher ( علوم نظامی )
واژه مصوب: پرتابگر
تعریف: وسیلۀ پرتاب موشک
پرتاب کننده
رابط گرافیکی رام گوشی
راه انداز

بپرس