بوجود آمدن
روانه ساختن
To introduce or make something available to the public for the first time. “Launch” is often used in the context of new products, services, or initiatives. برای اولین بار چیزی را معرفی کردن یا در دسترس عموم قرار دادن/عرضه کردن .
... [مشاهده متن کامل]
اغلب در زمینه محصولات، خدمات یا ابتکارات جدید استفاده می شود.
مثال؛
We’re excited to launch our new smartphone next month.
A startup founder might say, “We’re planning to launch our app in the App Store next week. ”
A business owner might promote a new menu item by saying, “We’re launching a new seasonal dish tomorrow. ”
دایر شدن
Launch= start
شروع کردن - پرتاب کردن
راه اندازی، شروع
مثال: The company plans to launch its new product next month.
شرکت قصد دارد محصول جدید خود را ماه آینده راه اندازی کند.
launch 5 ( n ) =a large boat with a motor launch 4 ( v, n ) =to send sth such as a spacecraft, weapon, etc. into space, into the sky, or through water, e. g. to launch a communications satellite. the successful launch of the spacecraft. launch 3 ( v, n ) =to put a ship or boat into the water, especially one that has just been built, e. g. The Navy is to launch a new warship today. The official launch date is in May. launch 2 ( v, n ) =to make a product available to the public for the first time, e. g. a party to launch her latest novel. a product launch. launch 1 ( v, n ) ( lɔntʃ ) =to start an activity, especially an organized one, e. g. to launch an attack.
افتتاحیه
قراردادن در مسیری
Launch on a path
launch a secretariat
تاسیس دبیرخانه
( راه اندازی )
Start a program
or
Start an activity
مورد بررسی قرار دادن،
For example :lunch an investigation
🌺🍓
راه اندازی کردن - رونمایی کردن
Launch a rocket
پرتاب یک موشک
Launch به معنی باز کردن یا شروع یک نرم افزار در ویندوز استفاده میشه
در آخر نصب یک فایل نصبی گاهی میپرسه نرم افزار رو باز کنم یا نه
Launch adobe. . . . .
قایق _ لنج ( در مناطق جنوبی ایران از همین واژه گرفته شده است. )
عرضه شدن
عرضه به بازار
✔️آغاز نمودن، شروع کردن
Turkey launches competition probe into e - commerce giant Trendyol. . .
Turkey’s competition watchdog announced Monday it had opened an investigation ( =probe ) into Trendyol to determine whether the Turkish e - commerce, firm backed by Chinese internet giant Alibaba, had violated the competition law
... [مشاهده متن کامل] launch ( noun ) = قایق موتوری/افتتاحیه، رونمایی/پرتاب ( سکوی پرتاب= launch pad یا launch platform ) /راه اندازی، عرضه، معرفی/شروع، آغاز
examples:1 - How much champagne will we need for the launch?
... [مشاهده متن کامل]
چقدر شامپاین برای افتتاحیه نیاز داریم؟
2 - Illness prevented her attending the launch party for her latest novel.
بیماری مانع از حضور وی در جشن افتتاحیه آخرین رمانش شد.
3 - The system has been plagued with glitches ever since its launch.
این سیستم از زمان راه اندازی تا کنون دچار اشکالاتی شده است.
4 - The car has enjoyed modest success since its launch, but the Mark 2 version is expected to be far more popular.
این خودرو از زمان عرضه تا کنون از موفقیت کمی برخوردار بوده است ، اما انتظار می رود نسخه مارک 2 محبوبیت بیشتری داشته باشد.
5 - Our marketing people have come up with a great idea for the launch of the new model.
بازاریابان ما ایده خوبی برای عرضه مدل جدید ارائه کرده اند.
6 - The normally publicity - shy director will be making several public appearances for the launch of the movie.
این کارگردان معمولاً خجالتی از تبلیغات برای نمایش افتتاحیه فیلم چندین بار در حضور عمومی ظاهر خواهد شد.
7 - The launch of the space shuttle was delayed for 24 hours because of bad weather.
پرتاب شاتل فضایی به دلیل بدی هوا 24 ساعت به تعویق افتاد.
8 - Frank went to the launch of Hibichu’s new flat - screen TV.
فرانک به سراغ معرفی تلویزیون صفحه تخت جدید Hibichu رفت.
9 - Since its launch, the game console has sold 6. 7 million units around the world.
از زمان عرضه ، 6. 7 میلیون دستگاه کنسول بازی در سراسر جهان فروخته شده است.
10 - The company has not finalized the exact pricing structure or set a launch date.
این شرکت ساختار دقیق قیمت گذاری را نهایی نکرده یا تاریخ افتتاحیه آن را تعیین نکرده است.
11 - Bugs in the operating system delayed its launch six months.
اشکالات سیستم عامل راه اندازی آن را به مدت شش ماه به تاخیر انداخت.
12 - attend/celebrate/mark a launch The event was held to mark the launch of a new online service.
این رویداد به مناسبت رونمایی سرویس آنلاین جدید برگزار شد.
13 - It's a fresh start for the lead singer and a career launch for the artists involved.
این یک شروع تازه برای خواننده اصلی و یک شروع حرفه ای برای هنرمندان مورد بحث است.
معانی دیگر Launch ( verb ) =شروع یا آغاز به کار کردن، اقدام به عمل کردن، دست به انجام کاری زدن، راه اندازی کردن، پرداختن به کاری/ عرضه کردن، معرفی کردن، وارد بازار کردن ( در مورد محصول ) /به آب انداختن، به لنج انداختن، وارد دریا یا اقیانوس کردن ( مربوط به کشتی/پرتاب کردن ( موشک و فضاپیما ) /پرت کردن، پرش با قدرت زیاد/یک برنامه کامپیوتری را بالا آوردن یا راه انداختن/ترتیب داده شدن ( علیه کسی یا چیزی در مواقع حمله )
... [مشاهده متن کامل]
to launch a missile = برای پرتاب موشک
launch an assault/attack/offensive = حمله/یورش/تهاجم را ترتیب دهید
launch a site/website = راه اندازی سایت/وب سایت
launch sb/yourself as sth = معرفی کردن خود برای چیزی
examples:
1 - The programme was launched a year ago.
این برنامه یک سال پیش آغاز به کار کرد.
2 - The airline will launch its new transatlantic service next month.
این شرکت هواپیمایی ماه آینده سرویس جدید خود در اقیانوس اطلس را راه اندازی می کند.
3 - A devastating attack was launched on the rebel stronghold.
حمله ای ویرانگر به سنگر شورشیان ترتیب داده شد.
4 - After working for the company for several years she decided to launch out on her own and set up in business.
پس از چندین سال کار در این شرکت ، او تصمیم گرفت که به تنهایی کار خود را آغاز کند و کسب و کارش را راه اندازی کند.
5 - There are plans afoot to launch a new radio station.
برنامه هایی برای راه اندازی ایستگاه رادیویی جدید در دست اجرا است.
6 - The Glasgow - based company is to launch a stock - market flotation this summer.
این شرکت مستقر در گلاسکو تابستان امسال بورس سهام خود را وارد بازار می کند.
7 - The government is planning to launch a benchmarking scheme to guide consumers.
دولت در حال برنامه ریزی برای به اجرا در آوردن یک طرح محک زنی برای راهنمایی مصرف کنندگان است.
8 - A spokesman for the dockyard said they hoped to launch the first submarine within two years.
سخنگوی کارخانه اسکله اظهار داشت که آنها امیدوارند اولین زیردریایی را ظرف دو سال وارد دریا بکنند.
9 - The defender launched himself at the attacking player, bringing him to the ground.
مدافع خود را به سمت بازیکن مهاجم پرتاب کرد و او را به زمین انداخت.
10 - The boats were launched in high seas.
قایق ها در دریای آزاد به آب انداخته شدند.
11 - They plan to launch the rocket next year.
آنها قصد دارند موشک را سال آینده پرتاب کنند.
12 - On the last shuttle mission, the crew launched a communications satellite.
در آخرین ماموریت شاتل ، خدمه یک ماهواره ارتباطی را پرتاب کردند.
13 - We’re planning to launch a new Internet services company next month.
ما در حال برنامه ریزی برای راه اندازی یک شرکت خدمات اینترنتی جدید در ماه آینده هستیم.
14 - He launched into a verbal attack on her handling of the finances.
او به حملات لفظی بر علیه خود به نحوه رسیدگی به امور مالی پرداخت.
15 - He has not ruled out launching a takeover bid for the company.
وی پیشنهاد آغاز خرید سهام این شرکت را رد نکرده است.
16 - launch an inquiry/investigation When an investigation was launched into the deal, two cofounders resigned.
تحقیقات هنگامی که تحقیقات در مورد این معامله آغاز شد ، دو بنیانگذار استعفا دادند.
17 - We launched a campaign to fight world hunger.
ما کمپینی را برای مبارزه با گرسنگی جهان راه اندازی کردیم.
18 - The manufacturer has launched a new car, which will go on sale this spring.
سازنده خودروی جدیدی را روانه بازار کرده است که در بهار امسال به فروش می رسد.
19 - The jeweller is about to launch a range at a well - known department store.
این جواهرساز در حال راه اندازی مجموعه ای در یک فروشگاه بزرگ مشهور است.
20 - Michael launched his career as a software salesman.
مایکل کار خود را به عنوان فروشنده نرم افزار آغاز کرد.
21 - She launched herself as a designer of high - end handbags.
او خود را به عنوان طراح کیف های دستی درجه یک معرفی کرد.
launch ( verb ) = initiate ( verb )
به معناهای : شروع کردن، آغاز کردن، به اجرا در آوردن، به راه انداختن، به جریان در آوردن
stop the manticor launch
Noun - countable :
زمانِ در دسترس عموم قرار گرفتن یک کالای جدید
قایق موتوری بزرگ
زمانِ شلیک یک گلوله
زمانِ پرتاب یک ماهواره یا سفینه به فضا
آغاز کردن
به آب انداختن ( کشتی و مانند آن )
راه اندازی
( محصول، برند و . . . ) عرضه کردن، رونمایی کردن
قایق موتوری
قرار دادن
ارسال کردن
فرستادن
آغازین
شروع به کار کردن
در شرف انجام
برخاستن
فعل:
1. دست به کاری زدن، شروع کردن
2. روانه بازار کردن
3. به آب انداختن ( مثلا یک کشتی برای اولین بار )
4. پرتاب کردن ( ماهواره )
5. شروع کردن یا باز کردن ( یک برنامه )
6. پرت کردن یا پریدن
... [مشاهده متن کامل]
اسم:
1. روانه بازار
2. قایق موتوری
3. پرتاب ( ماهواره یا موشک )
4. رونمایی
5. شروع، شروع به کار
They launched a rocket to the planet Mars🔩
آن ها یک موشک به سمت سیاره ی مریخ پرتاب کردند
1 - آغاز کردن، شروع کردن، به راه انداختن ( راجب کار های بزرگ )
The book launched his career as a novelistthey would launch a campaign to raise 1M$2 - معرفی کردن به بازار، روانه بازار کردن، عرضه کردن
... [مشاهده متن کامل]
new mercedes will launch next month
3 - پرتاب کردن ( ماهواره )
4 - به آب انداختن ( کشتی )
5 - باز کردن برنامه در کامپیوتر
چیز جدیدی را شروع کردن
Airport Lounge که لانچ خالی معنای کامل رانمرسان وبیشتر درسیستم هواپیمایی کشتی رانی وقطارهااستفاده میشود!
درنیروی هواپیمایی وسیستم هواوفضا درکل کشورهای دارای دستگاههای راکت میگویندLocking Lonch do itیعنی راکت پس ازهدف گیری ونقطه زنی وگرا قفل وآمدن پرش یاشلسک وپرتاب هست که برای راکت هالک ( هاگ ) وهواپیمای شکاری بمب افکنF4 - F5 - F14 - F16 - F108وهالیکاپتر ( هلی کپوتر ) ازآن بهرمندمیشوندوتوسط لاجستیک هنگ یاگردان ارتش نیروی هویی بوسیله افسرانPrograms Softing &Arengment of Classifications via Docsمیگردد. .
... [مشاهده متن کامل]
بمعنای سالنCIPمخصوص مسافران عضوباشگاه یک کمپانی معتبرهواپیمایی است که بدلیل تاخیر بادراختیارگذاشتنن سویت سالن کنفرانس و غذاخوری وسیگاروخریدواجازه خروج وورد مکررازگیتهاومشایعت مسافران بصورت تشریفاتی تاپای هواپیما وانواع اتومبیلهای درخواستی وحتاتعیین نوع اتومبیل ورایگان ترانسفرفرودگاهی وبالعکس گفته میشود. بعضالغات انلیسی خصوصاآمریکن معنای تحت الفظی بمانندفارسی میدهد مانند نگهدارپیاده بشم که درانگلیسی آمریکن میشود:Lift me & togo
هیچ وقت کلمه بکلمه رالطفا برای شرکتهاوموسسات وافرادحقوقی وCover Lettersبایدبعدازخواندن جملات بااحاطه برروی لغات باگوگل کردن جمله معادلسازی وباگرفتن مشتق مصدر کلمات معناوترجمه کنیدزیراانگلیسی مع الاسف بهیچ وجه مانند لاتین و آنگلها مثل رومی یونانی و. . یا آلمانیو فرانسوی که دقیقامانندعربی14صیغه ماضی مضارع ومستقبل با14850کلمه درفارسی والبته روان سازی درزبان فارسی مانند کنسولگری که قنسولگخی هست یا کاپیCopyکه D� Copi� درقوانین و کتب مختلف بیش ازصدسال است آمده مانندمشق کهمشقه یاD� Mchgg�میگویند.
موفق باشید.
https://www. civilica. com/p/83392
1. دست به کاری زدن
2. روانه بازار کردن
3. به آب انداختن ( مثلا یک کشتی برای اولین بار )
3. پرتاب کردن ( ماهواره )
شروع کردن کاری کسب و کار راه انداختن دست به کار جدید زدن
پرتاب ماهواره
پرش ( با موتور سیکلت )
شروع = آغاز، پرتاب، راه اندازی
عرضه کردن
آغاز کردن
به راه انداختن
( از یک کالا یا محصول جدید ) رونمایی کردن
وارد کردن یک کالای تجاری برای اولین به بازار اقتصادی
فرستادن چیزی به فضا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٤)