1. The speaker laughed away his fears.
[ترجمه گوگل]گوینده با خنده ترسش را از بین برد
[ترجمه ترگمان]سخنران ترسش را کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سخنران ترسش را کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was laughing away to himself all the time.
[ترجمه گوگل]تمام مدت داشت با خودش می خندید
[ترجمه ترگمان]او همیشه به خودش می خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او همیشه به خودش می خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He used to laugh away his spare time.
[ترجمه گوگل]او عادت داشت اوقات فراغت خود را بخنداند
[ترجمه ترگمان]وقت اضافی خود را هدر می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقت اضافی خود را هدر می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The curtain descended,but the audience was still laughing away.
[ترجمه گوگل]پرده پایین آمد، اما حضار همچنان می خندیدند
[ترجمه ترگمان]پرده پایین آمد، اما تماشاگران همچنان می خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پرده پایین آمد، اما تماشاگران همچنان می خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He laughed away the dangers.
[ترجمه گوگل]با خنده خطرات را دور زد
[ترجمه ترگمان]او از خطرات دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از خطرات دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I tried to laugh away her doubts, but it proved of no avail.
[ترجمه گوگل]سعی کردم با خنده شک های او را از بین ببرم، اما فایده ای نداشت
[ترجمه ترگمان]سعی کردم به شک و تردید او بخندم، اما فایده ای نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سعی کردم به شک و تردید او بخندم، اما فایده ای نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I tried to laugh away her doubts ( fears ), but it proved of no avail.
[ترجمه گوگل]سعی کردم با خنده تردیدها (ترس) او را از بین ببرم، اما فایده ای نداشت
[ترجمه ترگمان]سعی کردم به شک و تردید او بخندم، اما هیچ فایده ای نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سعی کردم به شک و تردید او بخندم، اما هیچ فایده ای نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He tried hard to laugh away his embarrassment.
[ترجمه گوگل]خیلی سعی کرد خنده اش را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد خجالت خود را کنار بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سعی کرد خجالت خود را کنار بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He tried to laugh away her doubts.
[ترجمه گوگل]سعی کرد با خنده تردیدهای او را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد doubts را از خود دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سعی کرد doubts را از خود دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید