فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: laughs, laughing, laughed
حالات: laughs, laughing, laughed
• (1) تعریف: to express amusement, happiness, mirth, derision, or other emotions by making nonverbal sounds with the mouth and distorting the face in an expression like a smile.
• متضاد: cry
• مشابه: cackle, chortle, chuckle, giggle, guffaw, howl, snicker, snigger, tee-hee, titter
• متضاد: cry
• مشابه: cackle, chortle, chuckle, giggle, guffaw, howl, snicker, snigger, tee-hee, titter
- The children laughed as they watched the cartoon.
[ترجمه احمد قربانی] بچه ها با تماشای کارتون خندیدند.|
[ترجمه گوگل] بچه ها با تماشای کارتون خندیدند[ترجمه ترگمان] بچه ها وقتی کارتون را تماشا کردند خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I wonder what they're laughing about in the other room.
[ترجمه A.A] تعجب میکنم آنها در اتاق دیگه به چی دارن میخندند|
[ترجمه احمد قربانی] من تعجب می کنم که آنها در اتاق دیگر به چه می خندند.|
[ترجمه گوگل] من تعجب می کنم که آنها در اتاق دیگر به چه می خندند[ترجمه ترگمان] نمی دانم در اتاق دیگر چه می خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He thought he was being funny, but few people laughed at his joke.
[ترجمه Parisa] او فکر کرد که خنده دار بود، اما تعداد کمی از مردم به لطیفه او خندیدند|
[ترجمه احمد قربانی] او فکر می کرد که خنده دار است، اما تعداد کمی از مردم به شوخی او خندیدند.|
[ترجمه گوگل] او فکر می کرد که خنده دار است، اما افراد کمی به شوخی او خندیدند[ترجمه ترگمان] او فکر می کرد که دارد شوخی می کند، اما چند نفر به شوخی او خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The other kids laughed at her when she slipped and fell.
[ترجمه A.A] وقتیکه او سر خورد و افتاد بچه های دیگه بهش خندیدند|
[ترجمه گوگل] وقتی لیز خورد و افتاد بچه های دیگر به او خندیدند[ترجمه ترگمان] بقیه بچه ها وقتی لیز می خورد به او خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to make a sound or sounds resembling laughter.
• مشابه: cackle, chuckle, guffaw, howl, snicker, snigger, titter
• مشابه: cackle, chuckle, guffaw, howl, snicker, snigger, titter
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to put, bring, drive, or the like by laughing (often fol. by out, off, or away).
• مشابه: deride, fleer, jeer, mock
• مشابه: deride, fleer, jeer, mock
- The crowd laughed him off the podium.
[ترجمه گوگل] جمعیت از روی تریبون به او خندیدند
[ترجمه ترگمان] جمعیت او را از سکو دور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] جمعیت او را از سکو دور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the act of laughing.
• مشابه: cackle, chortle, chuckle, giggle, guffaw, howl, snicker, titter
• مشابه: cackle, chortle, chuckle, giggle, guffaw, howl, snicker, titter
- His boss's laugh at his proposal was demoralizing.
[ترجمه زهرا] رئیس او بخاطر حرف او خندید|
[ترجمه گوگل] خنده رئیسش به پیشنهادش باعث تضعیف روحیه او شد[ترجمه ترگمان] خنده رئیسش به پیشنهاد او واقعا زشت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her first joke got a lot of laughs from the audience.
[ترجمه گوگل] اولین شوخی او خنده بسیاری از تماشاگران را برانگیخت
[ترجمه ترگمان] اولین شوخی او خنده حضار را جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اولین شوخی او خنده حضار را جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the sound of laughing.
• مشابه: giggle, snicker, tee-hee, titter
• مشابه: giggle, snicker, tee-hee, titter
- I can recognize her high-pitched laugh anywhere.
[ترجمه گوگل] من می توانم خنده بلند او را در هر جایی تشخیص دهم
[ترجمه ترگمان] من همه جا می تونم خنده های بلند اون رو تشخیص بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من همه جا می تونم خنده های بلند اون رو تشخیص بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (informal) something or someone ridiculous or improbable.
• مترادف: joke
• مشابه: boob, fool, gas, jerk, jest, laughingstock, mockery, panic, riot, sap, scream
• مترادف: joke
• مشابه: boob, fool, gas, jerk, jest, laughingstock, mockery, panic, riot, sap, scream
- These new rules are a laugh.
[ترجمه گوگل] این قوانین جدید خنده است
[ترجمه ترگمان] این قوانین جدید خنده دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این قوانین جدید خنده دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید