laudable

/ˈlɒdəbl̩//ˈlɔːdəbl̩/

معنی: ستوده، قابل ستایش، هژیر
معانی دیگر: ستودنی، درخور ستایش، تمجیدانگیز، درود انگیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: laudably (adv.)
• : تعریف: worthy of praise.
مترادف: creditable, meritorious, praiseworthy
متضاد: abhorrent, abominable, deplorable, despicable, heinous, shameful
مشابه: admirable, estimable, excellent, honorable, model, proud, respectable, worthy

- The students' laudable fund-raising efforts brought in enough money to buy all new band uniforms.
[ترجمه قباد] تلاشهای ستودنی دانشجویان در افزایش سرمایه، پول کافی جهت خرید لباسهای جدید گروه را فراهم کرد
|
[ترجمه گوگل] تلاش‌های ستودنی دانشجویان برای جمع‌آوری سرمایه پول کافی برای خرید همه لباس‌های گروه جدید به همراه داشت
[ترجمه ترگمان] دانشجویان قابل ستایشی، تلاش های جمع آوری پول کافی برای خرید تمام یونیفرم گروه جدید را به ارمغان آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Although his intentions were laudable, his plan was a failure.
[ترجمه گوگل] اگرچه نیت او قابل ستایش بود، اما نقشه او شکست خورد
[ترجمه ترگمان] اگر چه نیت او قابل تحسینی بود، نقشه اش شکست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his efforts on behalf of the poor are laudable
کوشش های او در راه مستمندان ستودنی است.

2. His noble ideas and polite behavior are laudable.
[ترجمه گوگل]عقاید شریف و رفتار مؤدبانه او قابل ستایش است
[ترجمه ترگمان]عقاید نجیب و رفتار مودبانه او ستودنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One of Emma's less laudable characteristics was her jealousy.
[ترجمه گوگل]یکی از خصوصیات کمتر قابل ستایش اما حسادت او بود
[ترجمه ترگمان]یکی از خصایل دوست داشتنی اما از حسادت او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The recycling programme is laudable, but does it save much money?
[ترجمه گوگل]برنامه بازیافت قابل ستایش است، اما آیا صرفه جویی زیادی در هزینه ها دارد؟
[ترجمه ترگمان]این برنامه بازیافت ستودنی است، اما آیا پول زیادی پس انداز می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her work for charity is highly laudable.
[ترجمه گوگل]کار او برای خیریه بسیار قابل ستایش است
[ترجمه ترگمان]کاری که اون برای نیکوکاری انجام میده قابل تحسینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The objectives were laudable and in some ways romantic.
[ترجمه گوگل]اهداف ستودنی و از جهاتی عاشقانه بود
[ترجمه ترگمان]اهداف قابل ستایش و در برخی موارد رمانتیک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Very laudable, Leo, but hardly believable.
[ترجمه گوگل]بسیار ستودنی، لئو، اما به سختی قابل باور است
[ترجمه ترگمان]، خیلی عالی بود، لیو ولی باورکردنی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Preserving our natural environment is a laudable goal.
[ترجمه گوگل]حفظ محیط زیست طبیعی هدفی قابل ستایش است
[ترجمه ترگمان]حفظ محیط زیست طبیعی ما یک هدف قابل ستایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Such honesty is laudable and rare.
[ترجمه گوگل]چنین صداقتی ستودنی و نادر است
[ترجمه ترگمان]چنین صداقت ستودنی و نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Itis a laudable tale, but it often seems as though it's on autopilot.
[ترجمه گوگل]این یک داستان ستودنی است، اما اغلب به نظر می رسد که در خلبان خودکار است
[ترجمه ترگمان]این، داستان قابل تحسینی است، اما اغلب به نظر می رسد که خلبان اتوماتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That is wholly laudable, and I suspect that it does not divide the parties.
[ترجمه گوگل]این کاملاً قابل ستایش است و من گمان می‌کنم که باعث تفرقه بین طرفین نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]این کاملا قابل تحسینی است و من گمان می کنم که این موضوع طرفین را تقسیم نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This attitude is, to me, completely understandable, largely laudable and not at all unique to Mrs Clinton.
[ترجمه گوگل]این نگرش برای من کاملاً قابل درک، تا حد زیادی قابل ستایش است و اصلاً مختص خانم کلینتون نیست
[ترجمه ترگمان]این نگرش نسبت به من کاملا قابل درک است، تا حد زیادی ستودنی است و اصلا منحصر به خانم کلینتون نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Equal pay for equal work is a laudable principle.
[ترجمه گوگل]دستمزد برابر برای کار برابر یک اصل قابل ستایش است
[ترجمه ترگمان]حقوق برابر برای کار برابر یک اصل قابل ستایشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His kindly help to that child is laudable.
[ترجمه گوگل]کمک محبت آمیز او به آن کودک ستودنی است
[ترجمه ترگمان]کمک مهربان او به این کودک ستودنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستوده (صفت)
admirable, praised, commendable, praiseworthy, laudable, celebrated, adorable, well-known, famous, famed, far-famed

قابل ستایش (صفت)
praiseworthy, laudable

هژیر (صفت)
praiseworthy, laudable

انگلیسی به انگلیسی

• worthy of praise, worthy of honor, commendable
if you describe something as laudable, you mean that it deserves to be praised or admired; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : laud
✅️ اسم ( noun ) : _
✅️ صفت ( adjective ) : laudable / laudatory
✅️ قید ( adverb ) : laudably
قابل ستایش، ستودنی
قابل ستایش
Praiseworthy

بپرس