latticed

/ˈlætɪst//ˈlætɪst/

شبکه دار، مشبک

جمله های نمونه

1. a latticed window
پنجره ی مشبک

2. The surface of the brain is pinky-grey and latticed with tiny blood vessels.
[ترجمه گوگل]سطح مغز خاکستری صورتی و مشبک با رگ های خونی ریز است
[ترجمه ترگمان]سطح مغز بنفش - خاکستری و مشبک با رگ های خونی کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Inside there were latticed windows to which people had tied bits of red thread, praying for fulfilment of their wishes.
[ترجمه گوگل]در داخل پنجره های مشبکی بود که مردم تکه های نخ قرمز به آن بسته بودند و برای برآورده شدن آرزوهایشان دعا می کردند
[ترجمه ترگمان]داخل آن پنجره های مشبک وجود داشت که مردم ذرات قرمز را در آن بسته بودند و برای تحقق خواسته های آن ها دعا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some twentieth-century vandal had ripped out the latticed windows of number seventeen.
[ترجمه گوگل]برخی خرابکاران قرن بیستمی پنجره های مشبک شماره هفده را دریده بودند
[ترجمه ترگمان]یک وحشی قرن بیستم پنجره های مشبک شماره ۱۷ را از بین برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Latticed brickwork, brickwork meant to suggest battlements, and brick towers meant to look palatial.
[ترجمه گوگل]آجرکاری مشبک، آجرکاری به منظور نشان دادن نرده ها، و برج های آجری برای ظاهری کاخ
[ترجمه ترگمان]brickwork latticed، brickwork برای نشان دادن کنگره ها، و برج های آجری به معنای کاخ مانند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. More than 40 landscapes were ingeniously separated by latticed walls, winding corridors, and lattice windows.
[ترجمه گوگل]بیش از 40 مناظر به طرز هوشمندانه ای با دیوارهای مشبک، راهروهای پیچ در پیچ و پنجره های مشبک از هم جدا شدند
[ترجمه ترگمان]بیش از ۴۰ منظره به طور ماهرانه با دیواره ای مشبک، دالان های پیچ دار، و پنجره های مشبک از هم جدا شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Intricately carved latticed windows in the courtyard of a Heshun family home.
[ترجمه گوگل]پنجره های مشبک حکاکی شده پیچیده در حیاط خانه خانواده هشون
[ترجمه ترگمان]پنجره های مشبک و مشبک در حیاط خانه یک خانواده Heshun
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ground measurements of latticed points are usually made and the mean energy of the measuring values is then found to determine the urban environmental noise in our country for the time being.
[ترجمه گوگل]معمولاً اندازه‌گیری‌های زمینی نقاط مشبک انجام می‌شود و سپس میانگین انرژی مقادیر اندازه‌گیری برای تعیین نویز محیطی شهری در کشور ما در حال حاضر پیدا می‌شود
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری های زمینی نقاط مشبک معمولا ساخته می شوند و انرژی میانگین مقادیر اندازه گیری به منظور تعیین نویز محیطی شهری در کشور ما برای زمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bone-shape beam used in Single Layer Latticed Domes is a new type of variable section beam.
[ترجمه گوگل]تیر استخوانی شکل مورد استفاده در گنبدهای مشبک تک لایه نوع جدیدی از تیرهای مقطع متغیر است
[ترجمه ترگمان]تیر شکل استخوان که در لایه Single بکار می رود، نوع جدیدی از تیر مقطع متغیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Three-dimensional analysis model for a large-span latticed shell structure with irregular single-layer folded plates is established using ANSYS software.
[ترجمه گوگل]مدل تحلیل سه بعدی برای ساختار پوسته مشبک با دهانه بزرگ با صفحات تاشو تک لایه نامنظم با استفاده از نرم افزار ANSYS ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]مدل تحلیل سه بعدی برای یک ساختار پوسته دار با اندازه بزرگ با صفحات تاخورده و برهم نامنظم با استفاده از نرم افزار ANSYS ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A three-column latticed shell of bolt spheric joints was used for the indoor coal storage yard of Huaneng Beijing Thermal Power Plant.
[ترجمه گوگل]یک پوسته مشبک سه ستونی از اتصالات کروی پیچ برای حیاط ذخیره زغال سنگ سرپوشیده نیروگاه حرارتی هوانگ پکن استفاده شد
[ترجمه ترگمان]یک پوسته سه ستونی از اتصالات spheric bolt برای حیاط انبار زغال سنگ در نیروگاه حرارتی Huaneng بیجینگ به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Arch-supported latticed groined barrel vault is a type of structure coupled arch with latticed groined barrel vault.
[ترجمه گوگل]طاق بشکه ای مشبک با تکیه گاه قوس گونه ای از سازه طاق جفت شده با طاق بشکه ای کشاله دار مشبک است
[ترجمه ترگمان]طاق barrel پشتیبان latticed - نوعی از قوس های به هم پیوسته با طاق barrel groined latticed است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Precept 3 : latticed frame + steel pillars.
[ترجمه گوگل]قانون 3: قاب مشبک + ستون های فولادی
[ترجمه ترگمان]precept ۳: ستون مشبک و ستون های فولادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pipe horizontal and vertical lines evenly into the frame to form the latticed wired door.
[ترجمه گوگل]خطوط افقی و عمودی را به طور مساوی در قاب لوله کنید تا درب سیمی مشبک را تشکیل دهید
[ترجمه ترگمان]خطوط افقی و عمودی به طور مساوی به کادر وارد می شوند تا در مشبک مشبک را شکل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• furnished with a lattice, having crisscrossing strips of wood or metal
something that is latticed is decorated with or in the form of a lattice.

پیشنهاد کاربران

بپرس