صفت ( adjective )
• (1) تعریف: the second of two mentioned.
• متضاد: former
• مشابه: last, second
• متضاد: former
• مشابه: last, second
- I like the taste of both red wine and white wine, but the latter makes me sleepy.
[ترجمه گوگل] من هم طعم شراب قرمز و هم شراب سفید را دوست دارم، اما دومی خوابم می برد
[ترجمه ترگمان] از مزه هر دو شراب قرمز و شراب سفید خوشم می آید، اما دومی مرا خواب آلود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] از مزه هر دو شراب قرمز و شراب سفید خوشم می آید، اما دومی مرا خواب آلود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Now that I've heard both of them again, I'm sure I prefer the latter song to the former.
[ترجمه گوگل] حالا که دوباره هر دوی آنها را شنیدم، مطمئنم که آهنگ دومی را به اولی ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان] حالا که دوباره هر دوی آن ها را شنیده ام، مطمئنم که آواز دوم را ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] حالا که دوباره هر دوی آن ها را شنیده ام، مطمئنم که آواز دوم را ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: more advanced in time or sequence.
• متضاد: former, initial, previous
• مشابه: advanced, later
• متضاد: former, initial, previous
• مشابه: advanced, later
- Latter fashions in the 19th century included a cinched waist.
[ترجمه گوگل] مدهای اخیر در قرن نوزدهم شامل کمر بسته بود
[ترجمه ترگمان] fashions Latter در قرن ۱۹ شامل یک کمر cinched بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] fashions Latter در قرن ۱۹ شامل یک کمر cinched بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The latter chapters of the text deal with prevention of disease.
[ترجمه گوگل] فصل های آخر متن به پیشگیری از بیماری می پردازد
[ترجمه ترگمان] فصل های دوم این متن با پیش گیری از بیماری سروکار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فصل های دوم این متن با پیش گیری از بیماری سروکار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: in the later portion or toward the end.
• مترادف: later
• متضاد: early
• مشابه: advanced, final
• مترادف: later
• متضاد: early
• مشابه: advanced, final
- He became well-known as a painter in the latter part of his life.
[ترجمه گوگل] او در اواخر عمر خود به عنوان یک نقاش شناخته شد
[ترجمه ترگمان] او به خوبی به عنوان نقاش در بخش دوم زندگی خود شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او به خوبی به عنوان نقاش در بخش دوم زندگی خود شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید