lathe

/ˈleɪð//leɪð/

معنی: ماشین تراش، چرخ خراطی، چرخ کوزه گری، خراطی کردن، تراش دادن
معانی دیگر: ماشین تراش (فلز یا چوب و غیره)، چرخ تراش، دستگاه خراطی، چرخ سفالگری، چر  کوزه گری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a machine on which a piece of wood, metal, or other hard material is turned against a tool that shapes, cuts, or abrades it.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: lathes, lathing, lathed
• : تعریف: to cut, shape, or abrade on a lathe.

جمله های نمونه

1. the carriage on a lathe
بخش متحرک ماشین تراش،سوپرت ماشین تراش

2. the live center of a lathe
مرکز گردنده ی ماشین تراش

3. Do you know how to use a lathe?
[ترجمه گوگل]آیا می دانید چگونه از ماشین تراش استفاده کنید؟
[ترجمه ترگمان]شما می دانید که چگونه از یک ماشین خراطی استفاده کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lathe turns off a shaft in just one minute.
[ترجمه گوگل]ماشین تراش یک شفت را فقط در یک دقیقه خاموش می کند
[ترجمه ترگمان]ماشین خراطی فقط یک دقیقه می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Beech turns easily in the lathe.
[ترجمه گوگل]راش در ماشین تراش به راحتی می چرخد
[ترجمه ترگمان]Beech به آسانی به ماشین خراطی تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do you know how to work a lathe?
[ترجمه گوگل]تراشکاری بلدی؟
[ترجمه ترگمان]بلدی با ماشین خراطی کار کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gradually she learned to operate a lathe.
[ترجمه گوگل]او به تدریج تراشکاری را یاد گرفت
[ترجمه ترگمان]به تدریج یاد گرفت که با ماشین خراطی کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was Bert's private workshop, complete with a lathe and other skilled men's paraphernalia.
[ترجمه گوگل]این کارگاه خصوصی برت بود که با یک ماشین تراش و سایر لوازم مردانه ماهر کامل شد
[ترجمه ترگمان]کارگاه خصوصی برت بود که با ماشین خراطی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You will need access to a lathe, bandsaw and planer thicknesser for this particular chair, though the latter is optional.
[ترجمه گوگل]برای این صندلی خاص باید به ماشین تراش، اره نواری و ضخامت‌کننده رنده دسترسی داشته باشید، هرچند دومی اختیاری است
[ترجمه ترگمان]شما نیاز به دسترسی به دستگاه خراطی، bandsaw و planer thicknesser برای این صندلی ویژه خواهید داشت، هر چند که دومی اختیاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There will be a pole lathe on the go, and the Adams Axeman making walking sticks and baskets.
[ترجمه گوگل]یک ماشین تراش میله ای در حال حرکت وجود خواهد داشت و تبرزن آدامز عصا و سبدهایی درست می کند
[ترجمه ترگمان]یک ماشین خراطی در راه است، و آدامز Axeman چوب و سبد را راه می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Processing: CNC Machining, CNC Lathe, Milling, Grinding, Knurling, Linear Cutting, Electro Polishing, Electric Sparking, Precision Casting etc.
[ترجمه گوگل]پردازش: ماشینکاری CNC، تراش CNC، فرز، سنگ زنی، خنجر، برش خطی، پولیش الکتریکی، جرقه الکتریکی، ریخته گری دقیق و غیره
[ترجمه ترگمان]پردازش: CNC Machining، CNC، Milling، Grinding، Grinding، knurling، برش خطی، Electro Polishing، Sparking الکتریکی، ریخته گری دقت و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Taking example for CA6140 engine lathe, the scheme of modifying the engine lathe into the economical numerically controlled lathe is introduced.
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن مثال برای ماشین تراش موتور CA6140، طرح تغییر تراش موتور به تراش اقتصادی با کنترل عددی معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال برای ماشین تراش CA۶۱۴۰، طرح اصلاح دستگاه به کار رفته در ماشین خراطی به صورت عددی، مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is mainly applied on lathe peak, motorcar clutch, gear box, ect.
[ترجمه گوگل]این عمدتا بر روی قله تراش، کلاچ موتور، جعبه دنده و غیره اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به طور عمده بر روی قله گردان، کلاچ motorcar، box، و ect اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Most economical and widely useful heavy duty lathe.
[ترجمه گوگل]اقتصادی ترین و پرکاربردترین ماشین تراش سنگین
[ترجمه ترگمان]این دستگاه بسیار مقرون به صرفه و بسیار مفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To do so you can a lathe modifier to a spline.
[ترجمه گوگل]برای انجام این کار می توانید یک اصلاح کننده تراش به یک spline کنید
[ترجمه ترگمان]برای انجام این کار، شما می توانید یک تعدیل کننده تراش را به یک نوار باریک تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماشین تراش (اسم)
lathe, milling machine, turning lathe, slabber

چرخ خراطی (اسم)
lathe

چرخ کوزه گری (اسم)
lathe, potter's wheel

خراطی کردن (فعل)
lathe

تراش دادن (فعل)
cut, lathe, rasp

تخصصی

[مهندسی گاز] ماشین کردن، تراشدادن، ماشین تراش
[نساجی] کف صابون - ماشین تراش فلز - تراش دادن - کفر و دفتین

انگلیسی به انگلیسی

• tool which is used to cut and shape (wood, metal, etc.)
cut (wood, metal, etc.) with a lathe
a lathe is a machine for shaping wood or metal. it works by turning the wood or metal against a tool which cuts it.

پیشنهاد کاربران

۱. ماشین تراش ۲. چرخ کوزه گری ۳. دستگاه خراطی
مثال:
an object turned on a lathe
یک شی بر روی یک چرخ کوزه گری شکل داده شد.
یک شی بر روی دستگاه خراطی تراش داده شد.
Machine tool which rotates the work piece on its axis
A lathe is a machine tool that rotates a workpiece about an axis of rotation to perform various operations such as cutting, sanding, knurling, drilling, deformation, facing, and turning, with tools that are applied to the workpiece to create an object with symmetry about that axis
...
[مشاهده متن کامل]

دستگاه تراش ماشین ابزاری است، که برای تراشیدن و شکل دهی به قطعات چوبی و فلزی معمولاً دوار به کار می رود. به دلیل تولید اقتصادی با دقت بالا و کیفیت دستگاه تراش را در فرم ها و شکل های مختلفی می سازند اکثر قطعات ماشین آلات دارای مقاطع دایره ای بوده و قابل تولید با ماشین تراش می باشند و از طرفی به منظور ارزان بودن و سرعت بالای تراشکاری نسبت به سایر روش ها استفاده از ماشین تراش یک روش معمول و پر استفاده در صنعت می باشد.
این ماشین بسیار خطرناک بوده و تلفات جانی زیادی هم گرفته. Lathe accident که بزنید خودتون میبینید ویدیوهاشو

تراش دادن

بپرس