lath

/ˈlæθ//lɑːθ/

معنی: توفال، اهن نبشی، توفال کوبی کردن
معانی دیگر: (در ساختمان های چوبی) تخته هایی که دیوار را تشکیل می دهد و روی آن گچ می مالند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a thin, narrow wooden strip usu. used to support plaster or roofing, or such strips collectively.

- a wall of plaster and lath
[ترجمه گوگل] دیواری از گچ و توری
[ترجمه ترگمان] دیواری از گچ و گچ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a fine metal mesh used for the same purpose.

جمله های نمونه

1. Long strips of ceiling lath sheared down into the rooms.
[ترجمه گوگل]نوارهای بلندی از تراشه سقفی به داخل اتاق ها بریده شده است
[ترجمه ترگمان]تکه های بلند سقف از سقف آویزان شده و خود را به اتاق ها چیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He devised metal lath and corner trim long before it became standard.
[ترجمه گوگل]او مدتها قبل از اینکه استاندارد شود، تیغ فلزی و تزئینات گوشه ای را ابداع کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه استاندارد به نظر برسد، یک تکه حلبی و گوشه ای از آن را پیش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I found this lath back by far the most comfortable and remarkable, its size being ideal for my build.
[ترجمه گوگل]من این تیغه را تا حد زیادی راحت ترین و قابل توجه ترین پیدا کردم، اندازه آن برای ساخت من ایده آل است
[ترجمه ترگمان]من این فال را خیلی راحت تر و قابل توجه یافتم، اندازه آن برای ساخت من ایده آل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A smile of lath opened amid powdery fallout.
[ترجمه گوگل]در میان ریزش های پودری، لبخندی از تیغ باز شد
[ترجمه ترگمان]یک لبخند فال ورق در وسط fallout شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lath like carbide free ferrite and retained austenite has been observed by transmission electron microscope.
[ترجمه گوگل]لت مانند فریت بدون کاربید و آستنیت حفظ شده توسط میکروسکوپ الکترونی عبوری مشاهده شده است
[ترجمه ترگمان]حلبی مانند کاربید آزاد، و austenite حفظ شده توسط میکروسکوپ الکترونی انتقالی مشاهده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. X precipitate phase and the lath structure.
[ترجمه گوگل]X فاز رسوب و ساختار لت
[ترجمه ترگمان]مرحله رسوب X و ساختار فال را
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Furthermore, both the effect of martensite lath boundaries on the nucleation of dynamic recrystallization, and the mechanism of nucleation and growth of equiaxial nanometer grains were revealed.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هم اثر مرزهای مارتنزیت بر هسته‌زایی تبلور مجدد دینامیکی و هم مکانیسم هسته‌زایی و رشد دانه‌های نانومتری هم محوری نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هر دو اثر of بر روی جوانه زنی of دینامیک، و مکانیزم جوانه زنی و رشد دانه های نانومتر نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lath Length: up to 2440 mm or customized according to customer requirements.
[ترجمه گوگل]طول لت: تا 2440 میلی متر یا با توجه به نیاز مشتری سفارشی شده است
[ترجمه ترگمان]طول سرپوش: تا ۲۴۴۰ میلی متر یا مطابق با الزامات مشتری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The loaders fix the independent lath and can be movably arranged on the loader guides.
[ترجمه گوگل]لودرها لت مستقل را ثابت می کنند و به صورت متحرک روی راهنماهای لودر قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]لودر تخته مستقل را تعمیر می کند و می توان آن را روی راهنماهای بارکننده نصب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's as thin as a lath.
[ترجمه گوگل]او به اندازه یک تیغ لاغر است
[ترجمه ترگمان]او مثل یک تکه گچ لاغر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Granular or lath be-bainite was formed in as-welded metal.
[ترجمه گوگل]ببینیت دانه ای یا لت در فلز جوش داده شده تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]granular یا lath - bainite به شکل فلز جوش داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These lath martensite first nucleates in parent austenite intergranular and twin boundary.
[ترجمه گوگل]این مارتنزیت لت ابتدا در مرز بین دانه ای و دوقلو آستنیت والد هسته می گیرد
[ترجمه ترگمان]این lath اولین nucleates در والد austenite intergranular و دو گانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A as thin as a lath women.
[ترجمه گوگل]زنانی به لاغری یک تیغ
[ترجمه ترگمان]مثل یک تکه گچ نازک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In welding zone the lath shape microstructure reduces, and equiaxed microstructure increases.
[ترجمه گوگل]در ناحیه جوش ریزساختار لت شکل کاهش می یابد و ریزساختار هم محور افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]در منطقه جوشکاری، ریزساختار shape شکل را کاهش می دهد و ریزساختاری equiaxed نیز افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The little boy was as thin as a lath.
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو به اندازه ی لت بود
[ترجمه ترگمان]بچه کوچک مثل یک تکه گچ لاغر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توفال (اسم)
slat, shingle, splint, shim, spall, lath

اهن نبشی (اسم)
splint, lath

توفال کوبی کردن (فعل)
shingle, lath

تخصصی

[عمران و معماری] تخته چوب - توفال
[زمین شناسی] بلور نازک وطویل یک کانی، توفال، توفال کوبی کردن، آهن نبشی

انگلیسی به انگلیسی

• thin flat strip of wood; group of thin strips of wood
cover with strips of wood; line with laths
lath consists of strips of thin wood which are put onto the inside walls of houses or other buildings and are then covered with plaster; a technical term.

پیشنهاد کاربران

سوزنی در مهندسی مواد
نوارگونه،
نواری،
باریک وتاحدی کشیده
لایه

بپرس