lateralization

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم lat
📌 این ریشه، معادل "side" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "side" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 lateral: relating to the "side".
🔘 bilateral: involving two "sides".
🔘 unilateral: involving one "side" only.
🔘 quadrilateral: having four "sides".
🔘 equilateral: having all "sides" equal.
🔘 collateral: something put on the "side" as security.
🔘 multilateral: involving multiple "sides".
🔘 laterally: in a manner relating to the "side".

فرایند جدا شدن عملکردهای دو نیمکره از هم
تقسیم بندی دو جانبی وظایف مغز
تقسیم دو نیم کره ای وظایف مغز
سهم بندی دو جانبی وظایف مغز
تخصیص وظایف طرفین مغز
lateralization ( شنوایی شناسی )
واژه مصوب: سویابی
تعریف: درک چپ یا راست بودن صدای آمیخته ( fused sound ) در درون سر
یک سویه گی
جانبی شدن؛ جانبی سازی؛ محلی سازی فعالیت یا عملکرد در یک طرف بدن نسبت به طرف دیگر
سوبرتری
عملکرد به خصوصِ هر قسمت از نیمکره های چپ و راست مغز ، که از طریق این عملکرد ما متوجه میشیم کدوم نیمکره از مغزمون فعال تره!
هرنمیکره از مغز وظیفه ی خاصی بعهده داره که باید اجرا کنه .

یکسو شدگی نیمکره های مغز
عملکرد اختصاصی هر بخش از مغز
جانبی گرایی، جانبی بودن نیمکره ای ( مغز )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس