1. later experiment illustrated the proof of her claim
تجربیات بعدی،صحت ادعای او را روشن کرد.
2. later on he bought a more spacious house
بعدها خانه ی بزرگ تری خرید.
3. later on he turned his attention to music
بعدا توجه خود را به موسیقی معطوف کرد.
4. later on she joined an artists' commune in arizona
بعدها به گروه اشتراکی هنرمندان در آریزونا ملحق شد.
5. later on, he aligned himself with socialists
بعدها با سوسیالیست ها کنار آمد.
6. later on, milton became blind
میلتون بعدها کور شد.
7. later on, she became a doctor and married bert
بعدا دکتر شد و با برت ازدواج کرد.
8. later on
بعدها،بعدا،پس از آن
9. come later
بعدا بیا.
10. it's later than you think!
دیرتر از آن است که فکر می کنی !
11. the later you do it, the more you'll regret it
هر چه دیرتر آن کار را بکنی بیشتر پشیمان خواهی شد.
12. at a later date
در یک وقت دیگر (تاریخ بعدی)
13. she arrived later than others
از دیگران دیرتر آمد.
14. sooner or later she will pay for her evil deeds
دیر یا زود تقاص اعمال بد خود را پس خواهد داد.
15. two days later they discovered his body near the river
دو روز بعد جسد او را در کنار رودخانه یافتند.
16. see you later
خداحافظ،تا بعدا،به امید دیدار مجدد
17. sooner or later
دیر یا زود
18. sooner or later
دیر یا زود،بالاخره
19. fully two hours later
درست دو ساعت بعد
20. i will write later on
بعدا خواهم نوشت.
21. i'll be along later
بعدا می آیم.
22. prices may plummet later
ممکن است بعدا قیمت ها شدیدا تنزل کند.
23. rough-hewn stone is later cut and smoothed
سنگ های زبر بریده شده را بعدا می برند و صیقلی می کنند.
24. you can join us later
می توانی بعدا به ما ملحق بشوی.
25. kabob drippings can be used later
چربی کباب را می شود بعدا مصرف کرد.
26. our master entered the classroom later than usual
معلم ما دیرتر از معمول وارد کلاس شد.
27. several of his stories were later dramatized
چندین داستان او بعدا به صورت نمایش درآورده شد.
28. hassan resigned but rejoined the company later
حسن استعفا داد ولی بعدا دوباره به عضویت شرکت درآمد.
29. here the river is entire but later it divides into three branches
در اینجا رودخانه یکپارچه است ولی بعدا به سه شاخه منشعب می شود.
30. she reserved her criticism for a later occasion
او انتقاد خود را به یک فرصت بعدی موکول کرد.
31. the chairman opens the meeting and later closes it
رئیس جلسه را می گشاید و بعدا آنرا ختم می کند.
32. the king was seated two years later
دو سال بعد پادشاه به سلطنت رسید.
33. we will enter into that question later
بعدا به آن موضوع خواهیم پرداخت.
34. we will furnish the necessary information later
اطلاعات لازم را بعدا ارائه خواهیم کرد.
35. you can either pay now or later
می توانید حالا بپردازید یا بعدا.
36. a university education is very consequential in later success
آموزش دانشگاهی در موفقیت بعدی از اهمیت شایانی برخوردار است.
37. he imbibed his master's moral principles and later on reflected them in his works
او اصول اخلاقی استاد خود را پذیرفت و بعدها در آثار خود منعکس کرد.
38. he left the church but many years later he rejoined the fold
او کلیسا را ترک کرد ولی سال ها بعد دوباره به هم دینان خود پیوست.
39. the telephone is not free now, come later
الان تلفن مشغول است،بعدا بیایید.
40. seeing that you are ill, we can meet later
چون بیمار هستید می توانیم بعدا ملاقات کنیم.
41. the destination of this project will become apparent later on
عاقبت این طرح بعدها آشکار خواهد شد.
42. a deluxe edition of this book will be made later on
چاپ مرغوب این کتاب بعدا منتشر خواهد شد.
43. take all you want and we will bill you later
هرچه می خواهید بردارید،بعدا صورتحسابش را برایتان می فرستیم.
44. he won a lot of money, only to lose it later on
او پول زیادی برد اما بعدا آن را باخت.
45. i won't spend my money now; i'll keep it for later
حالا پولم را خرج نمی کنم و آن را برای بعدها نگه می دارم.
46. part of the medicine injected in me calcified and years later had to be removed surgically
بخشی از دارویی که به من ترزیق شده بود سخت و آهکی شد و سال ها بعد با عمل جراحی آن را در آوردند.
47. some of the heat wasted in this process is recovered later
مقداری از حرارت از دست رفته در این فرآیند بعدا دوباره جبران می شود.
48. the determination of your salary and rank will be done later
تعیین حقوق و رتبه ی شما بعدا انجام خواهد شد.
49. he sketched the girl's face and said he would color it later
چهره ی دختر را گرته کشی کرد و گفت بعدا آنرا رنگ خواهد زد.
50. they were married when they were children and their marriage was consummated years later
در کودکی ازدواج کردند و سال ها بعد ازدواجشان به مرحله عمل درآمد.
51. we accept this settlement without prejudice to our claim for a better settlement later on
این مصالحه را به شرطی می پذیریم که به حق ما نسبت به یک مصالحه ی بهتر در آینده صدمه نزند.