latency period

جمله های نمونه

1. He pointed out that the latency period is absent in primitive societies and is found only in higher cultures.
[ترجمه گوگل]وی خاطرنشان کرد: دوره نهفتگی در جوامع بدوی وجود ندارد و تنها در فرهنگ های بالاتر دیده می شود
[ترجمه ترگمان]او خاطر نشان ساخت که دوره کمون در جوامع اولیه وجود ندارد و تنها در فرهنگ های بالاتر یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Freud emphasized the importance of the latency period for the cultural development of the individual, and hence the society.
[ترجمه گوگل]فروید بر اهمیت دوره نهفتگی برای رشد فرهنگی فرد و در نتیجه جامعه تاکید کرد
[ترجمه ترگمان]فروید بر اهمیت دوره کمون برای رشد فرهنگی فرد تاکید کرد و از این رو جامعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Patients usually become symptomatic after a latency period of hours to days.
[ترجمه گوگل]بیماران معمولاً پس از یک دوره نهفتگی چند ساعته تا چند روزه علامت دار می شوند
[ترجمه ترگمان]بیماران معمولا بعد از یک دوره کمون ساعت چند روز بروز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thus, providing for a latency period of approximately half a year between credit contraction and economic collapse, based on my Olympic Games timing, I would pinpoint the bust for 200
[ترجمه گوگل]بنابراین، بر اساس زمان بندی بازی های المپیک، یک دوره تاخیر تقریباً نیم ساله بین انقباض اعتبار و فروپاشی اقتصادی را فراهم می کنم، من می توانم رکود را برای سال 200 مشخص کنم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، فراهم کردن مدت زمان تاخیر حدودا نیم سال بین انقباض اعتبار و فروپاشی اقتصادی، براساس زمان بندی بازی های المپیک، من مجسمه نیم تنه ۲۰۰ را به ۲۰۰ تن کاهش می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Business activity monitoring shortens the latency period between a significant business event and notification of the right person in the organization.
[ترجمه گوگل]نظارت بر فعالیت های تجاری، دوره تأخیر بین یک رویداد تجاری مهم و اطلاع رسانی به فرد مناسب در سازمان را کوتاه می کند
[ترجمه ترگمان]نظارت بر فعالیت تجاری مدت زمان تاخیر بین رویداد مهم تجاری و اطلاع فرد مناسب در سازمان را کوتاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A latency period is the length of time between catching a disease and showing signs having caught it.
[ترجمه گوگل]دوره نهفتگی مدت زمان بین ابتلا به بیماری و نشان دادن علائم ابتلا به آن است
[ترجمه ترگمان]دوره کمون طول زمان بین گرفتن یک بیماری و نشان دادن نشانه هایی است که به آن مبتلا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. According to instructions, the latency period of bird flu is usually less than days if a human is infected.
[ترجمه گوگل]طبق دستورالعمل، دوره نهفتگی آنفولانزای پرندگان در صورت ابتلای انسان معمولا کمتر از روز است
[ترجمه ترگمان]طبق دستورالعمل، مدت زمان latency آنفلوآنزای مرغی کم تر از چند روز طول می کشد اگر یک انسان آلوده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The short latency period and the high incidence of thymic lymphoma represent a valuable model for future use in histogenetic, immunophenotypic and therapeutic investigations of T-cell lymphoma.
[ترجمه گوگل]دوره نهفتگی کوتاه و بروز بالای لنفوم تیموس نشان دهنده یک مدل ارزشمند برای استفاده در آینده در تحقیقات هیستوژنتیک، ایمونوفنوتیپی و درمانی لنفوم سلول T است
[ترجمه ترگمان]دوره زمانی کوتاه و شیوع بالای of thymic یک مدل با ارزشی برای استفاده آینده در histogenetic، immunophenotypic و درمانی of T - سلول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Arsenicosis has a latency period as long as 20 years, and over the next decade, even as more wells are installed, more cases are diagnosed.
[ترجمه گوگل]آرسنیکوزیس تا 20 سال دوره نهفتگی دارد و در دهه آینده، حتی با نصب چاه های بیشتر، موارد بیشتری تشخیص داده می شود
[ترجمه ترگمان]مدت زمان تاخیر زمانی به مدت ۲۰ سال است و در طول یک دهه آینده، حتی با نصب چاه های بیشتری، موارد بیشتری تشخیص داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The incidence of errors and latency period measured by electric surge test in iodine excess and iodine deficiency groups were significantly higher than those in the normal group.
[ترجمه گوگل]بروز خطاها و دوره تأخیر اندازه‌گیری شده با استفاده از آزمون سرج الکتریکی در گروه‌های ید اضافی و کمبود ید به‌طور معنی‌داری بیشتر از گروه عادی بود
[ترجمه ترگمان]وقوع خطا و زمان تاخیر اندازه گیری شده توسط تست هجوم الکتریکی در گروه های کمبود ید و ید به طور قابل توجهی بیشتر از موارد موجود در گروه معمولی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. From the 13th day, the mean latency period of treated group is shorter significantly than control's in adhensive-removal test.
[ترجمه گوگل]از روز سیزدهم، میانگین دوره نهفتگی گروه تحت درمان در آزمون حذف چسبنده به طور معنی داری کوتاهتر از گروه شاهد است
[ترجمه ترگمان]از روز سیزدهم، دوره کمون متوسط نسبت به گروه کنترل در تست adhensive کوتاه تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After a seven day latency period a distractor device is activated 1 mm per day until the desired expansion is obtained.
[ترجمه گوگل]پس از یک دوره تأخیر هفت روزه، یک دستگاه حواس‌پرنده به میزان 1 میلی‌متر در روز فعال می‌شود تا انبساط مطلوب حاصل شود
[ترجمه ترگمان]پس از یک دوره تاخیر هفت روز، یک دستگاه distractor ۱ میلی متر در روز فعال می شود تا زمانی که انبساط مورد نظر بدست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The amplitude of the pressure waves declined after a latency period of about 2 to 3 minutes.
[ترجمه گوگل]دامنه امواج فشار پس از یک دوره تاخیر در حدود 2 تا 3 دقیقه کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]دامنه امواج فشاری بعد از دوره کمون حدود ۲ تا ۳ دقیقه کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For God sakes, Alvy, even Freud speaks of a latency period!
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا، آلوی، حتی فروید از یک دوره نهفتگی صحبت می کند!
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا، الوی الوی، حتی فروید از یک دوره کمون حرف می زند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• stage in child development from approximately age 5 to age 12

پیشنهاد کاربران

بپرس