latchet


معنی: تسمه، بند کفش، قیش
معانی دیگر: (قدیمی) تسمه ی کفش صندل

جمله های نمونه

1. But One mightier than I cometh, the latchet of whose shoes I am not worthy to unloose .
[ترجمه گوگل]اما یکی قدرتمندتر از من می آید که من لایق باز کردن بند کفش هایش نیستم
[ترجمه ترگمان]اما یکی قوی تر از آن چیزی است که من در پیش دارم، the که من شایسته unloose نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I am not worthy so much as to unloose the latchet of his shoes.
[ترجمه گوگل]من آنقدر لایق نیستم که بند کفش او را باز کنم
[ترجمه ترگمان]من شایسته این نیستم که بنده ای کفشش را ببندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After me shall come another mightier than I. I am not worthy so much as to unloose the latchet of his shoes.
[ترجمه گوگل]بعد از من یکی دیگر از من خواهد آمد من آنقدر لایق نیستم که بند کفش هایش را باز کنم
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه من از من قوی تر خواهد شد من شایسته این نیستم که بنده ای کفشش را ببندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And preached, saying, There cometh one mightier than I after me, the latchet of whose shoes I am not worthy to stoop down and unloose.
[ترجمه گوگل]و موعظه کرد و گفت: پس از من یکی قویتر از من می آید که من لایق خم شدن و باز کردن بند کفش او نیستم
[ترجمه ترگمان]و گفت: و موعظه می کردم، یک نفر قوی تر از من بود که دنبال من می آمد، the که من شایسته این نیستم که خم شوم و سربه زیر بیندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He it is, who coming after me is preferred before me, whose shoe's latchet I am not worthy to unloose.
[ترجمه گوگل]او کسی است که بعد از من می آید بر من ترجیح داده می شود و من شایسته باز کردن بند کفش او نیستم
[ترجمه ترگمان]او، که به دنبال من می آید، ترجیح می دهد قبل از من، latchet که من شایسته unloose نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In Europe, people look at the owners of newspapers are preserved, the latchet shoes to the good hands of the oil house.
[ترجمه گوگل]در اروپا نگاه مردم به صاحبان روزنامه ها حفظ می شود، کفش های بنددار به دستان خوب خانه نفت می رسد
[ترجمه ترگمان]در اروپا، مردم به صاحبان روزنامه ها نگاه می کنند، کفش های latchet به دست خوب خانه نفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسمه (اسم)
lash, hoop, bail, belt, strap, ribbon, thong, halter, carrying string, garth, latchet, strop, whang

بند کفش (اسم)
shoelace, lace, shoestring, latchet

قیش (اسم)
strap, thong, leather, latchet

انگلیسی به انگلیسی

• shoe strap (archaic)

پیشنهاد کاربران

بپرس