1. Lastly, I would like to ask about your future plans.
[ترجمه گوگل]در آخر می خواهم در مورد برنامه های آینده شما بپرسم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، می خواهم درباره برنامه های آینده خود سوال کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Lastly, add the lemon juice. WHICH WORD?
[ترجمه گوگل]در آخر آب لیمو را اضافه کنید کدام کلمه؟
[ترجمه ترگمان]در نهایت، عصاره لیمو را اضافه کنید در چه WORD؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They wash their hands, arms and faces, and lastly, they wash their feet.
[ترجمه گوگل]دست و بازو و صورت خود را می شویند و در آخر پاهای خود را می شویند
[ترجمه ترگمان]دست ها، دست ها و صورتشان را می شوید، و سرانجام، پاهای خود را می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Lastly, could I ask all of you to keep this information secret.
[ترجمه گوگل]در آخر، میتوانم از همه شما بخواهم که این اطلاعات را مخفی نگه دارید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، آیا من می توانم از همه شما بخواهم که این راز اطلاعاتی را حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Lastly, I would like to thank my parents for all their support.
[ترجمه گوگل]در آخر از پدر و مادرم به خاطر حمایت هایشان تشکر می کنم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، دوست دارم از پدر و مادرم به خاطر حمایت از آن ها تشکر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Lastly, I'd like to ask you about your plans.
[ترجمه گوگل]در آخر، من می خواهم از شما در مورد برنامه های خود بپرسم
[ترجمه ترگمان]و بالاخره، من دوست دارم درباره your ازت بپرسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Lastly, we're going to visit Athens, and fly home from there.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما به آتن می رویم و از آنجا به خانه پرواز می کنیم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما می خواهیم از آتن دیدن کنیم و از آنجا به خانه پرواز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Lastly, I must say I owe all the achievements to the encouragement and help from my collegues and friends.
[ترجمه گوگل]در آخر باید بگویم که همه دستاوردها را مدیون تشویق و کمک همکاران و دوستانم هستم
[ترجمه ترگمان]در نهایت باید بگویم که تمام موفقیت ها را مدیون تشویق و کمک دوستان و دوستان خود هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Lastly, I fear I may have to disappoint you when I say that the coin is more interesting than valuable.
[ترجمه گوگل]در نهایت، می ترسم وقتی می گویم سکه جالب تر از ارزشمند است، شما را ناامید کنم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، از آن می ترسم که وقتی می گویم که پول جالب تر از پول است، شما را ناامید کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Lastly, but not least - A Double Scotch!
[ترجمه گوگل]در نهایت، اما نه کم اهمیت - یک اسکاچ دو نفره!
[ترجمه ترگمان]در نهایت، اما نه حداقل - یک اسکاتلندی دوتایی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Lastly, trench warfare is a policy Mr Yeltsin has pursued with some success for much of the past 12 months.
[ترجمه گوگل]در نهایت، جنگ خندق، سیاستی است که آقای یلتسین در 12 ماه گذشته با موفقیت دنبال کرده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، جنگ trench یک سیاست است که آقای یلتسین در طی ۱۲ ماه گذشته موفقیت هایی را در دست داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Lastly, both programmes have almost universally been politically unpopular in the countries where they have been launched.
[ترجمه گوگل]در نهایت، هر دو برنامه تقریباً از نظر سیاسی در کشورهایی که در آنجا راه اندازی شده اند، محبوبیت نداشتند
[ترجمه ترگمان]در نهایت، هر دو برنامه تقریبا به طور کلی از نظر سیاسی در کشورهایی که راه اندازی شده اند منفور شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Lastly, a station resembles the old religions rather than the new religions in this point, that people go to it.
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک ایستگاه در این نقطه به ادیان قدیمی شباهت دارد تا ادیان جدید، که مردم به سراغ آن می روند
[ترجمه ترگمان]در نهایت، یک ایستگاه شبیه به ادیان قدیمی است و نه ادیان جدید در این نقطه، که مردم به آن می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Lastly it is worth noting any usual features like sunken logs, projecting tree roots and big boulders.
[ترجمه گوگل]در نهایت باید به ویژگی های معمولی مانند کنده های غرق شده، ریشه های درختان برجسته و تخته سنگ های بزرگ اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]در نهایت ارزش دیدن هر گونه ویژگی های معمول مانند تنه درختان، ریشه زدن ریشه های درخت و تخته سنگ های بزرگ را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Lastly, air vents were provided in the walls of barns to prevent the crops inside from becoming mouldy.
[ترجمه گوگل]در نهایت، دریچههای هوا در دیوار انبارها برای جلوگیری از کپک زدن محصولات داخل انبار تعبیه شد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، دریچه های هوا در دیواره ای انبارها برای جلوگیری از تبدیل محصولات به کپک زده به آن ها داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید