• : تعریف: done as a final and desperate measure, effort, stand, or the like. • مشابه: desperate
جمله های نمونه
1. It represents a last ditch attempt by the country to extricate itself from its economic crisis.
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده آخرین تلاش این کشور برای رهایی از بحران اقتصادی است [ترجمه ترگمان]این کشور آخرین تلاش جوی کشور برای رهایی از بحران اقتصادی خود را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Seemingly mustered for a last ditch stand they in fact conceded defeat after only six days.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد برای آخرین خندق جمع آوری شده است، آنها در واقع شکست را پس از تنها شش روز قبول کردند [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که پس از شش روز شکست، شکست خود را پذیرفته بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He died in the last ditch in a fierce battle.
[ترجمه گوگل]او در آخرین خندق در نبردی سخت جان باخت [ترجمه ترگمان]او در آخرین گودال در یک جنگ وحشیانه مرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We were prepared to die in the last ditch to defend our city.
[ترجمه گوگل]ما آماده بودیم که در آخرین خندق برای دفاع از شهرمان بمیریم [ترجمه ترگمان]ما برای دفاع از شهرمون آماده بودیم که بمیریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They'll fight the enemy to the last ditch.
[ترجمه Marjan] آنها تا آخرین لحظه با دشمن مبارزه خواهند کرد
|
[ترجمه گوگل]آنها تا آخرین خندق با دشمن خواهند جنگید [ترجمه ترگمان]اونا با دشمن تا آخرین گودال مبارزه می کنن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Those soldiers who fight to the last ditch are held in esteem.
[ترجمه گوگل]سربازانی که تا آخرین خندق میجنگند مورد احترام هستند [ترجمه ترگمان]اون سربازهایی که با آخرین ditch می جنگند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He said the President was making a last ditch attempt to save his own neck.
[ترجمه گوگل]او گفت که رئیس جمهور آخرین تلاش را برای نجات گردن خود انجام می دهد [ترجمه ترگمان]اون گفت که رئیس جمهور آخرین تلاش برای نجات گردنش بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. As a species, humanity admires that last ditch, against - all - odds, eleventh - hour rescue attempt.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک گونه، بشریت آخرین خندق را تحسین می کند، برخلاف همه شانس ها، یازدهمین ساعت تلاش برای نجات [ترجمه ترگمان]به عنوان یک گونه، انسانیت این آخرین خندق را مورد تحسین قرار می دهد، در حالی که تلاش برای نجات ۱۱ ساعت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We were prepared to die in the last ditch to save the beautiful city.
[ترجمه گوگل]ما آماده بودیم که در آخرین خندق بمیریم تا شهر زیبا را نجات دهیم [ترجمه ترگمان]ما آماده بودیم که در آخرین گودال برای نجات شهر زیبا بمیریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In the last ditch we would rather die than surrender.
[ترجمه گوگل]در آخرین خندق ما ترجیح می دهیم بمیریم تا تسلیم [ترجمه ترگمان]در آخرین گودال ما ترجیح میدیم بمیریم تا اینکه تسلیم بشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They will fight reform to the last ditch.
[ترجمه گوگل]آنها تا آخرین خندق با اصلاحات مبارزه خواهند کرد [ترجمه ترگمان]آن ها در آخرین مسیر با اصلاحات مبارزه خواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The military government was driven to the last ditch by the universal call for liberty.
[ترجمه گوگل]حکومت نظامی با فراخوان جهانی آزادی به آخرین خندق رانده شد [ترجمه ترگمان]دولت نظامی با درخواست جهانی آزادی به آخرین گودال رانده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The film companies, however, were pledged to fight the new medium to the last ditch.
[ترجمه گوگل]با این حال، شرکت های فیلم متعهد شدند که تا آخرین خندق با رسانه جدید مبارزه کنند [ترجمه ترگمان]با این حال، این شرکت ها قول داده بودند که با محیط جدید تا آخرین مسیر مبارزه کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They could not secure enough cash quickly and despite several last ditch attempts, went into receivership.
[ترجمه گوگل]آنها نتوانستند به سرعت پول نقد کافی را تأمین کنند و علیرغم چندین بار آخرین تلاش ها، در اختیار دریافتی قرار گرفتند [ترجمه ترگمان]آن ها نمی توانستند به اندازه کافی پول نقد داشته باشند، و با وجود چندین بار تلاش برای آخرین بار، به امانت دار مراجعه کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• done at the last possible moment in an act of desperation you can refer to your final attempt to do something that you have previously failed to do as a last-ditch attempt. done at the last possible moment in an act of desperation
پیشنهاد کاربران
آخرین تیر ترکش In a last - ditch attempt to save his party from electoral defeat, he resigned from the leadership. او به عنوان آخرین تیر ترکش برای نجات حزبش از شکست در انتخابات، از رهبری حزب استعفا کرد
As in spot Last - ditch - effort اخرین تلاش بعد از همه کارهایی که انجام شده و موفقیت نداشته