laser beam

جمله های نمونه

1. The cancer cells are burnt out using a laser beam.
[ترجمه علی اصغر عجمی] سلولهای سرطانی توسط باریکه لیزری از بین می روند.
|
[ترجمه گوگل]سلول های سرطانی با استفاده از پرتو لیزر سوزانده می شوند
[ترجمه ترگمان]سلول های سرطانی با استفاده از پرتوی لیزری سوزانده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The laser beam heals the eye painlessly.
[ترجمه گوگل]پرتو لیزر چشم را بدون درد بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]اشعه لیزر، بدون درد چشم رو درمان می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A laser beam can be used to up - convert infrared light to visible light.
[ترجمه گوگل]از پرتو لیزر می توان برای بالا بردن - تبدیل نور مادون قرمز به نور مرئی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]پرتوی لیزری می تواند برای تبدیل نور مادون قرمز به نور مریی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This new gun shoots a laser beam at the target.
[ترجمه گوگل]این تفنگ جدید یک پرتو لیزر را به سمت هدف شلیک می کند
[ترجمه ترگمان]این اسلحه جدید اشعه لیزر رو به سمت هدف پرتاب میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. During surgery, doctors sometimes use a laser beam to vaporize tiny blood vessels.
[ترجمه گوگل]در حین جراحی، پزشکان گاهی از پرتو لیزر برای تبخیر عروق خونی ریز استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]در طی جراحی، پزشکان گاهی از پرتوی لیزری برای vaporize رگ های خونی کوچک استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even in a stream of traffic the laser beam can isolate the offending vehicles with an accurate read out of speed and range.
[ترجمه گوگل]حتی در یک جریان ترافیک، پرتو لیزر می تواند خودروهای متخلف را با خواندن دقیق خارج از سرعت و محدوده ایزوله کند
[ترجمه ترگمان]حتی در جریان ترافیک اشعه لیزر می تواند وسایل نقلیه offending را با خواندن دقیق سرعت و محدوده مورد استفاده قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The encoding is done by a fine laser beam burning a series of microscopic pits into the disc surface.
[ترجمه گوگل]رمزگذاری توسط یک پرتو لیزر ظریف انجام می شود که یک سری حفره های میکروسکوپی را در سطح دیسک می سوزاند
[ترجمه ترگمان]رمزگذاری توسط یک پرتوی لیزری مناسب که مجموعه ای از گودال های میکروسکوپی را در سطح دیسک روشن می کند انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Calibration is done insitu using a chopped laser beam to provide a known heat increment.
[ترجمه گوگل]کالیبراسیون در محل با استفاده از یک پرتو لیزر خرد شده انجام می شود تا یک افزایش گرمای شناخته شده فراهم شود
[ترجمه ترگمان]کالیبراسیون با استفاده از یک پرتوی لیزری خرد شده برای ایجاد یک افزایش گرمای شناخته شده انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Like a laser beam, he could pass through solid objects.
[ترجمه گوگل]مانند یک پرتو لیزر، او می توانست از اجسام جامد عبور کند
[ترجمه ترگمان]مانند یک اشعه لیزر، می توانست از میان اشیا جامد عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The laser beam, inserted into the hypoderma by means of the cannula, affects the adipocytes and surrounding tissues.
[ترجمه گوگل]پرتو لیزر که با استفاده از کانول وارد هیپودرما می شود، بر سلول های چربی و بافت های اطراف اثر می گذارد
[ترجمه ترگمان]پرتوی لیزری که به وسیله of وارد the می شود، بافت و بافت اطراف آن را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With decreasing laser beam scanning rate, the volume fraction of reinforced phase increases, the microhardness of the samples increases and the wear resistance is improved.
[ترجمه گوگل]با کاهش سرعت اسکن پرتو لیزر، کسر حجمی فاز تقویت‌شده افزایش می‌یابد، ریزسختی نمونه‌ها افزایش می‌یابد و مقاومت به سایش بهبود می‌یابد
[ترجمه ترگمان]با کاهش نرخ اسکن اشعه لیزر، میزان حجم افزایش فاز تقویت شده افزایش می یابد و سختی نمونه ها افزایش می یابد و مقاومت به سایش بهبود می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thus the imaging quality of laser beam is improved after color mixing of optical fiber.
[ترجمه گوگل]بنابراین کیفیت تصویربرداری پرتو لیزر پس از اختلاط رنگ فیبر نوری بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]بنابراین کیفیت تصویربرداری اشعه لیزر پس از ترکیب رنگ فیبر نوری بهبود می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Laser beam is considered an ideal parallel to the central axis camera.
[ترجمه گوگل]پرتو لیزر یک موازی ایده آل با دوربین محور مرکزی در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]پرتوی لیزری موازی ایده آل برای دوربین محور مرکزی محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Finally an overview about the application of laser beam combination is made.
[ترجمه گوگل]در نهایت یک مرور کلی در مورد کاربرد ترکیب پرتو لیزر ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت مروری بر کاربرد ترکیب پرتوی لیزری انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] پرتو لیزر

انگلیسی به انگلیسی

• beam of concentrated light having immense energy

پیشنهاد کاربران

The word **"beam"** has multiple meanings and uses in English, and it also has **derivatives** and **collocations**. Below is a breakdown of its derivatives, collocations, and examples in both **English** and **Farsi** with appropriate **emojis**.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
### **Meanings of "Beam":**
1. **Noun:** A long, sturdy piece of wood or metal used in construction.
**Farsi:** تیر، شاه تیر
2. **Noun:** A line of light or energy ( e. g. , a laser beam ) .
**Farsi:** پرتو، شعاع
3. **Verb:** To smile brightly.
**Farsi:** لبخند زدن، خندیدن
- - -
### **Derivatives of "Beam":**
1. **Beaming** ( adjective/verb )
- **Meaning:** Smiling brightly or radiating light.
- **Farsi:** درخشان، خندان
- **Example:** She was beaming with joy.
**Farsi:** او از خوشحالی می درخشید. 😊
2. **Beamless** ( adjective )
- **Meaning:** Without beams or light.
- **Farsi:** بدون تیر، بدون پرتو
- **Example:** The beamless room felt dark and empty.
**Farsi:** اتاق بدون تیر تاریک و خالی به نظر می رسید. 🌑
3. **Beamy** ( adjective )
- **Meaning:** Full of beams or light; broad and cheerful.
- **Farsi:** پر از پرتو، شاد و گشاده
- **Example:** The beamy sunlight filled the room.
**Farsi:** نور خورشید پرتوافکن اتاق را پر کرد. ☀️
- - -
### **Collocations with "Beam":**
#### **1. Beam of Light**
- **Meaning:** A line of light.
- **Farsi:** پرتو نور
- **Example:** A beam of light shone through the window.
**Farsi:** یک پرتو نور از پنجره تابید. 🌈
#### **2. Laser Beam**
- **Meaning:** A concentrated beam of light used in lasers.
- **Farsi:** پرتو لیزر
- **Example:** The laser beam cut through the metal.
**Farsi:** پرتو لیزر فلز را برید. 🔪
#### **3. Wooden Beam**
- **Meaning:** A long piece of wood used in construction.
- **Farsi:** تیر چوبی
- **Example:** The wooden beam supported the roof.
**Farsi:** تیر چوبی سقف را نگه می داشت. 🏠
#### **4. Beam with Pride**
- **Meaning:** To smile proudly.
- **Farsi:** با غرور لبخند زدن
- **Example:** She beamed with pride after winning the award.
**Farsi:** او پس از بردن جایزه با غرور لبخند زد. 🏆
#### **5. Balance Beam**
- **Meaning:** A narrow wooden beam used in gymnastics.
- **Farsi:** تیر تعادل
- **Example:** The gymnast performed on the balance beam.
**Farsi:** ژیمناست روی تیر تعادل اجرا کرد. 🤸‍♀️
- - -
### **Example Sentences with "Beam":**
#### **As a Noun ( Structural ) :**
1. The beam in the ceiling was made of steel.
**Farsi:** تیر سقف از فولاد ساخته شده بود. 🏗️
2. They installed a wooden beam to strengthen the structure.
**Farsi:** آن ها یک تیر چوبی نصب کردند تا سازه را محکم کنند. 🪵
#### **As a Noun ( Light ) :**
3. The beam from the lighthouse guided the ships.
**Farsi:** پرتو فانوس دریایی کشتی ها را هدایت می کرد. 🚢
4. A beam of sunlight lit up the room.
**Farsi:** یک پرتو نور خورشید اتاق را روشن کرد. 🌞
#### **As a Verb ( Smiling ) :**
5. He beamed at his daughter’s graduation.
**Farsi:** او در مراسم فارغ التحصیلی دخترش لبخند می زد. 🎓
6. Her face beamed with happiness.
**Farsi:** چهره اش از خوشحالی می درخشید. 😊
Deepseek

پرتوی لیزر

بپرس