laryngeal

/ləˈrɪndʒiəl//ləˈrɪndʒiəl/

معنی: حلقوی، حنجرهای، وابسته بنای، صدای حنجرهای
معانی دیگر: وابسته به یا نزدیک به حنجره، نایسری، خشک نایی، (دارو یا اسباب) برای حنجره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: laryngeally (adv.)
(1) تعریف: of, relating to, or near the larynx.

(2) تعریف: of a sound, produced by or in the larynx; glottal.

جمله های نمونه

1. A laryngeal mask should be available in any hospital setting where airway management is carried out.
[ترجمه گوگل]ماسک حنجره باید در هر بیمارستانی که در آن مدیریت راه هوایی انجام می شود، در دسترس باشد
[ترجمه ترگمان]ماسک laryngeal باید در هر بیمارستان که در آن مدیریت تنفس انجام می شود، موجود باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Williams and Bailey recently described using a reinforced laryngeal mask for adenotonsillectomy.
[ترجمه گوگل]ویلیامز و بیلی اخیرا استفاده از ماسک حنجره تقویت شده را برای برداشتن آدنوتونسیلکتومی توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]ویلیامز و بیلی به تازگی با استفاده از یک ماسک laryngeal تقویت شده برای adenotonsillectomy توضیح داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was suggested that the injury of laryngeal nerve should be considered to be the cause of vocal cord immobility following endotracheal intubation besides cricoarytenoid joint dislocation.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد شد که آسیب عصب حنجره علاوه بر دررفتگی مفصل کریکوآریتنوئید، علت بی حرکتی تارهای صوتی به دنبال لوله گذاری داخل تراشه باشد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شد که آسیب عصب laryngeal به دلیل immobility vocal پس از intubation endotracheal علاوه بر جابجایی مشترک cricoarytenoid، در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So can ensure adjustable laryngeal orifice and dynamic response performance and reduce oven pressure difference fluctuation range.
[ترجمه گوگل]بنابراین می‌تواند دهانه حنجره قابل تنظیم و عملکرد پاسخ دینامیکی را تضمین کند و دامنه نوسان اختلاف فشار فر را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین می تواند orifice قابل تنظیم و عملکرد واکنش دینامیکی را تضمین کرده و نوسانات فشار را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion:Intratumoral lymph vessel density marked by LYVE-1 in laryngeal carcinoma was significantly correlated with tumor infiltration and metastasis.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: تراکم عروق لنفاوی داخل توموری مشخص‌شده با LYVE-1 در کارسینوم حنجره با نفوذ و متاستاز تومور ارتباط معنی‌داری داشت
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تراکم vessel lymph lymph شده توسط LYVE - ۱ در carcinoma laryngeal به طور قابل توجهی با نفوذ تومور و متاستاز ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Postoperative recurrent laryngeal nerver was reversibly damaged in no atelectasis and bronchopleural fistula in anyone.
[ترجمه گوگل]عصب حنجره عود کننده بعد از عمل به طور برگشت پذیر در هیچ فردی آتلکتازی و فیستول برونکوپلورال آسیب دید
[ترجمه ترگمان]postoperative laryngeal مکرر در هیچ یک از فیستول و bronchopleural فیستول در هیچ کسی آسیب ندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pharyngeal necrosis with the laryngeal mask airway.
[ترجمه گوگل]نکروز حلق با راه هوایی ماسک حنجره
[ترجمه ترگمان]نکروز تومور با ماسک laryngeal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rhino laryngeal surgery has a direct bearing on the upper respiratory tract.
[ترجمه گوگل]جراحی حنجره راینو تأثیر مستقیمی بر دستگاه تنفسی فوقانی دارد
[ترجمه ترگمان]جراحی Rhino laryngeal دارای یک اثر مستقیم بر روی دستگاه تنفسی فوقانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To investigate the clinical relevant factors causing laryngeal stenosis scar after vertical partical laryngectomy.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی عوامل بالینی مرتبط با اسکار تنگی حنجره پس از لارنژکتومی عمودی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق بر روی عوامل مرتبط بالینی ایجاد جای زخم laryngeal پس از laryngectomy عمودی partical است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Metaplasia of laryngeal respiratory epithelium has occurred here in a smoker.
[ترجمه گوگل]متاپلازی اپیتلیوم تنفسی حنجره در اینجا در یک فرد سیگاری رخ داده است
[ترجمه ترگمان]metaplasia از بافت تنفسی laryngeal در اینجا در یک فرد سیگاری رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Results: The laryngeal function of breathing thonating and swallowing were recovered well.
[ترجمه گوگل]يافته ها: عملكرد حنجره تنفس تونينگ و بلع به خوبي بازيابي شد
[ترجمه ترگمان]نتایج: عملکرد laryngeal تنفس و بلعیدن خوب بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusion CT examination can accurately diagnose laryngeal carcinoma and laryngopharyngeal carcinoma and find the metastasis lesions of lymph node, and provide reliable basis for clinical therapy.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری با CT می‌توان کارسینوم حنجره و کارسینوم حنجره را تشخیص داد و ضایعات متاستاز غدد لنفاوی را پیدا کرد و مبنای قابل اعتمادی برای درمان بالینی فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری آزمایش CT را می توان به دقت تشخیص داد که carcinoma carcinoma و laryngopharyngeal laryngopharyngeal را شناسایی کرده و ضایعات متاستاز of غدد لنفاوی را پیدا کرده و اساس قابل اطمینان درمان بالینی را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We believe that formal training in the use of the laryngeal mask would be beneficial to any physician dealing with such cases.
[ترجمه گوگل]ما معتقدیم که آموزش رسمی استفاده از ماسک حنجره برای هر پزشکی که با چنین مواردی سروکار دارد مفید خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ما معتقدیم که آموزش رسمی در استفاده از ماسک laryngeal برای هر پزشک که با چنین مواردی برخورد کند، مفید خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The study found higher rates of lung(sentence dictionary), nasal and laryngeal cancer among miners and mill workers.
[ترجمه گوگل]این مطالعه میزان بالاتری از سرطان ریه (فرهنگ جملات)، بینی و حنجره را در بین معدنچیان و کارگران کارخانه نشان داد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه میزان بالاتری از سرطان ریه (فرهنگ لغت را)، سرطان بینی و laryngeal بین معدنچیان و کارگران آسیا را یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective: To investigate the sufficiency of comprehensive therapy in the preservation of laryngeal function of carcinoma of pyriform sinus.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی کفایت درمان جامع در حفظ عملکرد حنجره کارسینوم سینوس پیریفورم
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی میزان کافی درمان جامع در نگهداری از عملکرد laryngeal سینوس حفره ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حلقوی (صفت)
vortical, vortiginous, annular, convoluted, sigmoid, annulate, convolute, guttural, terete, laryngeal

حنجرهای (صفت)
laryngeal

وابسته بنای (صفت)
laryngeal

صدای حنجرهای (صفت)
laryngeal

انگلیسی به انگلیسی

• sound made in the throat (phonetics)
of or pertaining to the larynx; expressed by means of the larynx (phonetics)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : larynx
✅️ صفت ( adjective ) : laryngeal
✅️ قید ( adverb ) : _
[پزشکی] حنجره ای: مربوط به حنجره
laryngeal ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: حنجره ای
تعریف: ویژگی همخوانی که در حنجره تولید می شود
حنجره ای
گردنی در اناتومی

بپرس