lark

/ˈlɑːrk//lɑːk/

معنی: خوشی، شوخی، روش زندگی، قزلاخ، چکاوک و گونه های مشابه ان، چکاوک شکار کردن، از روی مانع با پرش اسب جهیدن، شوخی کردن، دست انداختن
معانی دیگر: (جانور شناسی) چکاوک، جل (تیره ی alaudidae که خانواده ی بزرگی از پرندگان گنجشک سان هستند به ویژه چکاوکی به نام skylark یا horned lark که نام لاتین آن eremophila alpestris است)، جست و خیز کردن، خوشگذرانی کردن، بازیگوشی کردن، (اسب سواری) اسب خود را به جست و خیز در آوردن، (هنگام سواری) اسب را (از روی چیزی) به پرش درآوردن، انگلیس روش زندگی، قزلا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various songbirds with a long hind claw, esp. the skylark.

(2) تعریف: any of several similar songbirds that live on the ground in open fields, such as the meadowlark.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a gay, carefree adventure or amusement.
مترادف: caper, escapade, spree
مشابه: adventure, fling, frolic, fun, romp

(2) تعریف: a playful and harmless prank.
مترادف: antic, escapade, shenanigan
مشابه: caper, disport, frolic, jape, monkey business, prank
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: larks, larking, larked
مشتقات: larksome (adj.), larker (n.), larkishness (n.)
(1) تعریف: to have a good time; enjoy oneself (sometimes fol. by about).
مترادف: play
مشابه: antic, caper, disport, frolic, rollick, romp

(2) تعریف: to play harmless pranks.
مشابه: fool around, frolic

جمله های نمونه

1. we hid the teacher's glasses for a lark
به شوخی عینک معلم را قایم کردیم.

2. Give a lark to catch a kite.
[ترجمه گوگل]برای گرفتن بادبادک یک لک لک بدهید
[ترجمه ترگمان]یک چکاوک برای گرفتن بادبادک به من بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I only went along for a lark.
[ترجمه گوگل]من فقط برای یک لنج رفتم
[ترجمه ترگمان]من فقط برای تفریح راه افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The kids hid their teacher's bike for a lark.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها دوچرخه معلم خود را برای لک لک پنهان کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها دوچرخه teacher را برای یک چکاوک پنهان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What a merry lark.
[ترجمه گوگل]چه لاک شادی
[ترجمه ترگمان]چه چکاوکی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was up with the lark this morning.
[ترجمه گوگل]او امروز صبح با لارک بیدار بود
[ترجمه ترگمان]امروز صبح با چکاوک بیدار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We heard the familiar trill of the lark.
[ترجمه گوگل]صدای تریل آشنای لارک را شنیدیم
[ترجمه ترگمان]آهنگ آشنا چکاوک را شنیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sod that for a lark! I'm not doing any more tonight.
[ترجمه گوگل]آن را برای یک کوچولو! امشب دیگه کاری نمیکنم
[ترجمه ترگمان]خوب، به درک! من امشب دیگر کار نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Paint the whole room? Sod that for a lark!
[ترجمه گوگل]تمام اتاق را رنگ کنم؟ آن را برای یک کوچولو!
[ترجمه ترگمان]کل اتاق رو نقاشی کنی؟ خوب، به درک!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He thinks it cruel to confine a lark in a cage.
[ترجمه گوگل]او فکر می کند ظالمانه است که یک لارک را در یک قفس محبوس کند
[ترجمه ترگمان]فکر می کند این کار ظالمانه است که یک چکاوک را در قفس نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I don't much like this queuing lark.
[ترجمه گوگل]من زیاد از این لقمه صف خوشم نمیاد
[ترجمه ترگمان]من این بازی را خیلی دوست ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Perhaps this riding lark would be more fun than she'd thought.
[ترجمه گوگل]شاید این خرچنگ سواری بیشتر از آن چیزی که او فکر می کرد سرگرم کننده باشد
[ترجمه ترگمان]شاید این lark از آن چیزی که فکر می کرد جالب تر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So I thought, bugger this for a lark.
[ترجمه گوگل]بنابراین من فکر کردم، این را برای یک لک لک بخرم
[ترجمه ترگمان]برای همین فکر کردم، این کار را برای چکاوک می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I've had enough of this commuting lark.
[ترجمه گوگل]من به اندازه کافی از این لرک رفت و آمد خسته شده ام
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی از این تفریح commuting داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They stole the car for a lark, but now they're in trouble.
[ترجمه گوگل]آنها ماشین را به خاطر یک کوچولو دزدیدند، اما اکنون به دردسر افتاده اند
[ترجمه ترگمان]اتومبیل را برای تفریح دزدیدند، اما حالا به دردسر افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوشی (اسم)
fun, rejoicing, gaiety, glee, exhilaration, mirth, merriment, spree, solace, pleasure, delight, joy, enjoyment, gust, ball, frolic, festivity, gasser, jollification, consolation, joyfulness, gladness, jollity, merrymaking, lark, hilarity, jamboree, jocundity, pleasance, joyance, laverock

شوخی (اسم)
sport, game, fun, spree, raillery, quiz, jink, drollery, persiflage, jape, bob, joke, prank, humor, jest, bon mot, facetiae, curvet, gig, lark, funny bone, pleasantry, jocosity, waggery, witticism, laverock

روش زندگی (اسم)
lark, modus vivendi, laverock

قزلاخ (اسم)
lark, laverock

چکاوک و گونه های مشابه ان (اسم)
lark, laverock

چکاوک شکار کردن (فعل)
lark, laverock

از روی مانع با پرش اسب جهیدن (فعل)
lark, laverock

شوخی کردن (فعل)
fun, trick, joke, jest, lark, indulge, josh, laverock, razz

دست انداختن (فعل)
flout, game, fool, ridicule, put on, kid, banter, spoof, hoax, gibe, befool, mock, bullyrag, lark, laverock

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of songbirds (mainly found in europe, asia and north africa); fun adventure; mischievous act, prank
have fun; play pranks
a lark is a small brown bird that has a pleasant song.
if you lark about, you enjoy yourself doing silly things; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

✓lark 🗣️[لارک] NOUN & VERB
۱ ) چکاوک
۲ ) تفریح - بازیگوشی - سرگرمی
۳ ) بازیگوشی کردن
✓lurk 🗣️[لِرْک] VERB
۱ ) کمین کردن - خف کردن
۲ ) گفتگو در چت روم ها را خواندن - در تالار گفتگو بدون عضو بودن ( مخفیانه ) نظر خواندن
...
[مشاهده متن کامل]

✓lure 🗣️[لور] VERB
۱ ) جذب کردن
۲ ) وسوسه کردن - فریفتن - اغوا کردن
✓lurch 🗣️[لِرْچ] NOUN & VERB
۱ ) حرکت یا چرخش ناگهانی و بی تعادل به یک سمت ( قایق و . . . )
۲ ) به طور ناگهانی و بدون تعادل حرکت کردن - تلوتلو خوردن

نکته ی مهم در رابطه با معنی پیشنهادی برای این لغت این است که معانیِ کلمه ی مزبور homonymous ( متنافر ) هستند یعنی در دیکشنری دو فقره یا مدخل از این لغت بعنوان homonym ( متنافر المعانی ) وجود دارد که بالای سر هر یک، عددی قرار داده شده است: اولی با عدد یک ( ۱ ) و دومی با عدد دو ( ۲ ) و سپس برای هر کدام از این مدخل ها یا فقره های لغوی، چند تعریف وجوددارد. بنابراین باید توجه کرد که برعکس polysemy ( مشترک المفاهیم ) که بین معانی لغت یک وجه مشترک و یا مفهوم ثابت وجود دارد، بین معانی این دو لغت ( یعنی اولین مدخل lark و دومین مدخل lark ) هیچگونه وجه مشترکی وجود ندارد. البته بین تعاریف هر یک از مدخل ها یک مفهوم مشترک قابل مشاهده است. یعنی تعاریف مدخل اول lark از نظر مفهومی با هم مشترک هستند اما هر یک از تعاریف با تعاریفِ مربوط به مدخل دوم تنافرِ معنایی دارند. حال با توجه به ذکر این نکته، آنچه که در پایین می آید، تعاریف مدخل اول که مربوط به یک پرنده ( چکاوک ) است نخواهد بود بلکه تعاریف مربوط به مدخل دوم است که یکی از آنها، مربوط به لغت مزبور در نقش فعل و دو تعریف، مربوط به این کلمه در نقش اسم خواهد بود.
...
[مشاهده متن کامل]

New Oxford American Dictionary ⬇️
Lark2 /lɑrk/ – meaning:
1. ( v - intr. , British English, foll by about/around ) enjoy oneself by behaving in a playful and mischievous way.
با شیطنت و رفتار بازیگوشانه از زندگی لذت بردن؛ بازیگوشی کردن؛ شیطنت کردن؛
Example: 👇
They complained about me larking about when they were trying to concentrate
آنها از من به این دلیل شکایت داشتند که وقتی سعی می کردند تمرکز کنند، من در آن اطراف بازیگوشی می کردم.
2. ( n - British English, informal, usually with modifier ) an activity regarded as foolish or a waste of time.
( انگلیسی بریتانیایی، غیر رسمی، معمولاً با توصیف کننده ) فعالیتی که احمقانه یا اتلاف وقت تلقی می شود؛ کار بیهوده؛ آب در هاون کوبیدن؛ وقت کشی؛
Example: 👇
Like so many young girls, she tried modeling as a lark, a way of escaping the humdrum and finding glamour.
مانند بسیاری از دختران جوان، او مدلینگ را بعنوان یک خوشگذرانی یا سرگرمی امتحان کرد، راهی برای فرار از دقدقه های زندگی و یافتن جذابیت و فریبندگی در حیات.
3. ( n ) something done for fun, especially something mischievous or daring; an amusing adventure or escapade.
کاری که برای سرگرمی انجام می شود، به ویژه چیزهای شیطنت آمیز یا جسورانه؛ یک ماجراجویی یا گریز سرگرم کننده از زندگی دشوار؛ خوشگذرانی؛ سرمستی؛ عشق و حال
Example: 👇
. The children thought it was a great lark
بچه ها فکر می کردند که آن کار یک سرگرمی یا خوشگذرانی با حال است.
Example: 👇
EDWARD: YOU scarcely go abroad and not stop with your Aunt Helen, Julia. In addition, it will save hotel expense and Johnny will be able to learn something of British methods. Then I shall cable the Bouviers in Paris. —He was expert adviser to the Minister of Finance in the late war—a very good man for you to know. If they aren't already in Cannes, they will be very glad to have you visit them. And if they are, you could not do better than go, straight to the South yourselves and -
JOHNNY: I had thought of this as more of a lark than a business trip, sir.
* Holiday - a play Philip Barry
ادوارد: به ندرت اتفاق میوفته به خارج از کشور بری و با عمه ات هلن، دیداری نداشته باشی، جولیا. علاوه بر این، در هزینه های هتل هم صرفه جویی میشه و جانی می تونه چیزی از روش های انگلیسی یاد بگیره. سپس به بوویه در پاریس پیام خواهم داد. - او مشاور متخصص وزیر دارایی در اواخر جنگ بود - برای شما شناخت این مردِنازنین مفیده. اگه اونا از قبل در کن نباشن، بسیار خوشحال خواهند شد که شما از آنها دیدن کنید. و اگه اونجا باشن، شما نمی تونید دیداری داشته باشید و بهتر اینه که خودتون مستقیم به جنوب برید و -
جانی: من فکر می کردم این بیشتر یک سفر تفریحی و برای خوشگذرانی هست تا یک سفر کاری، قربان.
گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #تعطیلات، # اثر فیلیپ بری

lark
1. اسب خود راغیر ضروری به پریدن از حصارها و غیره واداشتن
2. کاری که انجام دادن، موفقیت در آن یا به دست آوردن آن بسیار آسان است
یک شیطنت بی ضرر
1 -
a small, brown bird that is known for its beautiful singing
پرنده ای کوچک و قهوه ای رنگ که به آواز زیبایش معروف است
چکاوَک
2 -
The term "lark" may also be used figuratively to describe someone who is lively, energetic, or carefree, as if they were singing and dancing with joy.
...
[مشاهده متن کامل]

ممکن است به صورت مجازی برای توصیف شخصی استفاده شود که سرزنده، پرانرژی یا بی خیال است، گویی در حال آواز خواندن و رقصیدن با شادی است.
3 -
an activity done for enjoyment or amusement
فعالیتی که برای لذت یا سرگرمی انجام می شود
شوخی
He started hang - gliding years ago as a lark.
The kids hid their teacher's bike for a lark.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/lark• https://en.wikipedia.org/wiki/Lark
a morning person
چکاوک یا طرقه یا طرقی هم میگن
سرچ کنید میاره عکسشو
یه نوع پرندست که به عنوان پرنده آواز خوان خانگی هم نگهداری میشه و صداش از قناری بلندتره. رنگشم قهوه ایه با لک های سفید و سیاه
چکاوک
سحر خیز
معمولا به فردی که سحر خیز هست میگن
To get up with the lurk
صبح خروس خوان بیدار شدن

بپرس