1. He took a largish buff envelope from his pocket.
[ترجمه گوگل]او یک پاکت بزرگ از جیبش درآورد
[ترجمه ترگمان]او پاکتی بزرگ و محکم از جیبش بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Their new house is largish, but it's not as big as their old one.
[ترجمه گوگل]خانه جدید آنها بزرگ است، اما به بزرگی خانه قدیمی آنها نیست
[ترجمه ترگمان]خانه جدید آن ها بزرگ است، اما به اندازه old بزرگ نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Dig a largish hole and bang the stake in first.
[ترجمه گوگل]یک سوراخ بزرگ حفر کنید و ابتدا چوب را به داخل بکوبید
[ترجمه ترگمان]دیگ بزرگ رو دیگ کن و اول چوب رو بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. At this moment, the woman with another a largish age also went.
[ترجمه گوگل]در این لحظه، آن زن با یکی دیگر از سن بزرگ نیز رفت
[ترجمه ترگمان]در این لحظه زنی با سن و سال دیگری هم سن و سال داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The symphony does require a largish group of players.
[ترجمه گوگل]سمفونی به گروه بزرگی از بازیکنان نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]سمفونی به یک گروه نسبتا بزرگ از بازیکنان نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her face was pale and her eyes were largish and a sort of amber colour.
[ترجمه گوگل]صورتش رنگ پریده و چشمانش درشت و به نوعی رنگ کهربایی بود
[ترجمه ترگمان]صورتش رنگ پریده بود و چشمانش بزرگ و یک نوع رنگ کهربایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. More immediate than that, Linda, like the Blue whale, was largish with nice eyes.
[ترجمه گوگل]بیدرنگ لیندا، مانند نهنگ آبی، درشت با چشمانی زیبا بود
[ترجمه ترگمان]از آن مهم تر، لیندا مثل نهنگ آبی با چشمان زیبا بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A size is building tent, put the baby that just was born in tent, next largish child child and parents dine together together libertinism.
[ترجمه گوگل]یک اندازه در حال ساختن چادر است، نوزادی را که به تازگی به دنیا آمده است در چادر قرار دهید، کودک بزرگ بعدی و والدین با هم با هم غذا می خورند
[ترجمه ترگمان]یک اندازه، چادر است، کودک را که در چادر زاده شده، کودک بزرگ، کودک و پدر و مادر در کنار هم با هم شام می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید