largesse

جمله های نمونه

1. She is not noted for her largesse .
[ترجمه گوگل]او به خاطر بزرگی اش مورد توجه نیست
[ترجمه ترگمان]او به خاطر تعداد زیاد او ذکر نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The philanthropic family's largesse was echoed by surprise announcements from both the Federal and provincial governments.
[ترجمه گوگل]بزرگواری خانواده بشردوست با اعلامیه های غافلگیرکننده ای از سوی دولت فدرال و استانی منعکس شد
[ترجمه ترگمان]در هر دو دولت فدرال و ایالتی، تعداد largesse های بشردوستی اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He throws his largesse to all and sundry.
[ترجمه گوگل]او چیزهای بزرگ خود را به همه و همه می اندازد
[ترجمه ترگمان]He را به همه و sundry می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In unexpected largesse? am I cold.
[ترجمه گوگل]در بزرگی غیرمنتظره؟ آیا من سرد هستم
[ترجمه ترگمان]یه انعام غیر منتظره؟ سردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His largesse has caused resentment that goes beyond the normal envy from fans.
[ترجمه گوگل]بزرگواری او باعث رنجشی شده است که فراتر از حسادت عادی طرفداران است
[ترجمه ترگمان]سخاوت او باعث ایجاد نارضایتی شده است که از حسادت عادی طرفداران فراتر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As Nicaragua increases its dependence on Venezuela's largesse, European donors are pulling out.
[ترجمه گوگل]در حالی که نیکاراگوئه وابستگی خود را به ثروت ونزوئلا افزایش می دهد، کمک کنندگان اروپایی در حال خروج از این کشور هستند
[ترجمه ترگمان]در حالی که نیکاراگوئه وابستگی خود را به سخاوت Venezuela افزایش می دهد، اهدا کنندگان اروپایی بیرون می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Chinese enterprises are sometimes the beneficiaries of largesse from Beijing, such as low-interest loans that may never need to be repaid in full.
[ترجمه گوگل]شرکت‌های چینی گاهی اوقات از پکن سود می‌برند، مانند وام‌های کم بهره که ممکن است هرگز نیازی به بازپرداخت کامل نداشته باشند
[ترجمه ترگمان]برخی از شرکت های چینی گاهی از افراد ذی نفع در پکن، مانند وام های کم بهره که ممکن است هرگز نیاز به بازپرداخت کامل نداشته باشند، بهره می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hence the unprecedented largesse of the bank bail - out.
[ترجمه گوگل]از این رو بزرگی بی‌سابقه وثیقه بانکی است
[ترجمه ترگمان]از این رو the بی سابقه این بانک به قید وثیقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The national theatre will be the main beneficiary of the millionaire's largesse.
[ترجمه گوگل]تئاتر ملی ذینفع اصلی ثروت میلیونر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این تئاتر ملی بزرگ ترین ذی نفع اصلی این میلیونر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Our people are in no need of richer nations' largesse.
[ترجمه گوگل]مردم ما نیازی به بزرگی کشورهای ثروتمند ندارند
[ترجمه ترگمان]مردم ما به تعداد زیادی از مردم ثروتمند نیاز ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One of the peons is demanding another extension of largesse.
[ترجمه گوگل]یکی از پیون ها خواستار تمدید دیگری از بزرگی است
[ترجمه ترگمان]یکی از کارگران هم خواستار تمدید مهلت دیگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Honda may get some small short-term positive publicity from its largesse, but that alone would hardly account for such long-term plans.
[ترجمه گوگل]هوندا ممکن است تبلیغات مثبت کوتاه مدت کوتاهی را از وسعت خود دریافت کند، اما این به تنهایی نمی تواند چنین برنامه های بلندمدتی را توجیه کند
[ترجمه ترگمان]هوندا ممکن است تبلیغات کوتاه مدت و کوتاه مدت را از تعداد زیاد بودن آن به دست آورد، اما این می تواند به تنهایی برای برنامه های بلند مدت مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Yet it takes more than a dream and government largesse to succeed as a financial hub.
[ترجمه گوگل]با این حال، برای موفقیت به عنوان یک مرکز مالی، بیش از یک رویا و بزرگی دولتی لازم است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، بیش از یک رویا و largesse دولت برای موفقیت به عنوان یک مرکز مالی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Broadly,(sentence dictionary) there are two possible objections to Rio accepting Chinalco's largesse.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، (فرهنگ جملات) دو ایراد احتمالی برای پذیرش بزرگواری Chinalco توسط ریو وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی (فرهنگ لغت (جمله لغت)دو اعتراض ممکن در رابطه با ریو پذیرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Moody's ( MCO - news - people ), in a spotty interlude of largesse, just upgraded some tranches of Freeport McMoRan's debt from junk to lowest investment grade.
[ترجمه گوگل]Moody's (MCO - news - People)، در یک میان‌آهنگ بی‌نظیر، بخش‌هایی از بدهی Freeport McMoRan را از ناخواسته به پایین‌ترین درجه سرمایه‌گذاری ارتقا داد
[ترجمه ترگمان]مودی (MCO - news - مردم)در یک دوره spotty از تعداد زیاد، بخشی از بدهی شرکت فری پورت را از junk به پایین ترین درجه سرمایه گذاری ارتقا داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• generous giving of gifts; grant, endowment, contribution, donation, gift (also largess)
largesse is kindness or generosity, especially when this involves giving more money than was expected or asked for; a formal word.

پیشنهاد کاربران

در الهیات و در کتاب مقدس در ترکیب Divine largesse به معنی بخشش الهی میباشد.
بخشندگی و سخاوت الهی
تلفظ آن؛ [lɑːˈ ( d ) ʒɛs]
مثال؛
The wealthy patron showed his largesse by leaving a large tip.
In a discussion about philanthropy, someone might say, “Largesse is an important aspect of giving back to society. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A person praising someone’s generosity might comment, “Their largesse knows no bounds. ”

این لغت هم به معنی سخاوت داشتن در بخشش پول و هدایای دیگر است و هم به معنی پول و هدایایی است که در عمل سخاوتمندانه بخشیده می شود.
1. generosity in bestowing money or gifts upon others.
سخاوت در اعطای ( بخشش ) پول یا هدایا به دیگران
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
Presumably public money is not dispensed with such largesse to anyone else. ( New Oxford American Dictionary )
احتمالاً بیت المال با چنین سخاوتمندی هنگفتی شامل حال کس دیگری نمی شود.
Example 2: 👇
Despite her humble beginnings, the politician displayed an incredible largess by sponsoring scholarships for underprivileged students.
علیرغم تواضع اولیه، این سیاستمدار با حمایت مالی از بورسیه تحصیلی برای دانشجویان محروم، سخاوتی باورنکردنی از خود به نمایش گذاشت.
Example 3: 👇
The artist’s largess was displayed in his willingness to share her creative process with others, inspiring a new generation of painters.
سخاوت این هنرمند در تمایل وی برای به اشتراک گذاشتن روند خلاقیتِ خود با دیگران نشان داده شد که به نوبه ی خود الهام بخش نسل جدیدی از نقاشان بود.
2. the things so bestowed; money or gift given generously. ( New Oxford American Dictionary )
چیزهایی مثل پول و هدایا که سخاوتمندانه اعطا می شود.
Example 1: 👇
the distribution of largesse to the local population.
توزیع سخاوتمندانه ی پول و هدایا به جمعیت محلی.
Example 2: 👇
The president has been traveling around the country distributing largesse.
رئیس جمهور در حال سفر به سراسر کشور، پول و هدایای دیگر را سخاوتمندانه توزیع نموده است.

largesse
بخشش، سخاوت
گشاده دستی
بزرگواری
بخشیدن و پرداختن پول بیشتر از خدمتی که ارائه شده
لارژ بودن مخصوصا در خرج کردن و مهربانی

بپرس