1. to lard a boned chicken
پیه لای مرغ بی استخوان گذاشتن
2. to render lard
(با جوشاندن) پیه گرفتن
3. Lard the boned chicken with pig fat.
 [ترجمه گوگل]گوشت مرغ استخواندار را با چربی خوک بپزید 
[ترجمه ترگمان]چربی گوشت خوک با چربی خوک 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Put water, butter and lard into a saucepan and bring slowly to the boil.
 [ترجمه گوگل]آب، کره و گوشت خوک را در قابلمه بریزید و به آرامی بجوشانید 
[ترجمه ترگمان]آب، کره و چربی داخل یک ماهی تابه و آرام به جوش می آید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Lard can be rendered down and used for cooking.
 [ترجمه گوگل]گوشت خوک را می توان خرد کرد و برای پخت و پز استفاده کرد 
[ترجمه ترگمان]Lard را می توان پایین آورد و برای پخت استفاده کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Inevitably it has had to lard its work with contingencies and question marks.
 [ترجمه گوگل]ناگزیر باید کار خود را با موارد احتمالی و علامت سوال پیش ببرد 
[ترجمه ترگمان]به ناچار باید چربی خود را با احتمالات و علایم سوال حل کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Many hare devotees like to lard hare with strips of pork fat seasoned with herbs and Cognac.
 [ترجمه گوگل]بسیاری از طرفداران خرگوش دوست دارند خرگوش خوک را با نوارهایی از چربی گوشت خوک چاشنی شده با گیاهان و کنیاک تهیه کنند 
[ترجمه ترگمان]بسیاری از devotees خرگوش مانند خرگوش چربی با باریکه های گوشت خوک فصلی با گیاهان و گیاهان لوبیا دوست دارند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. It is rarely necessary to lard farm-raised game, since the meat is seldom as lean as its wild counterpart.
 [ترجمه گوگل]به ندرت لازم است که گوشت خوک را که در مزرعه پرورش داده می شود، پرورش دهید، زیرا گوشت به ندرت به اندازه همتای وحشی آن لاغر است 
[ترجمه ترگمان]به ندرت لازم است که یک بازی پرورش خوک پرورش یابد چون گوشت به ندرت به اندازه همتای وحشی خود لاغر می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Nothing but paint on a piece of lard.
 [ترجمه گوگل]چیزی جز رنگ کردن روی یک تکه گوشت خوک نیست 
[ترجمه ترگمان] هیچی جز رنگ کردن روی یه تیکه از چربی نیست 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. Sometimes I filled a lard pail with cool water and kept it by me for refreshment while I worked at my sandpile or some other obscure project in the back yard.
 [ترجمه گوگل]گاهی اوقات یک سطل گوشت خوک را با آب خنک پر میکردم و آن را در کنار خود نگه میداشتم تا از طراوت لذت ببرم، در حالی که در حیاط پشتی خانهام یا پروژههای مبهم دیگری کار میکردم 
[ترجمه ترگمان]گاهی یک سطل چربی با آب سرد پر می کردم و آن را تا مدتی که در sandpile یا یک پروژه کوچک دیگر در حیاط پشتی کار می کردم نگه می داشتم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. By studying on comparability, stearin fractions of lard obtained dry fractionationand hydrogenated cottonseed oil are chosen as raw materials of shortening.
 [ترجمه گوگل]با مطالعه بر روی مقایسه، فراکسیون های استئارین گوشت خوک به دست آمده از تفکیک خشک و روغن پنبه دانه هیدروژنه به عنوان مواد خام شورتنینگ انتخاب می شوند 
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با قابلیت قیاس، مقادیر stearin چربی که در روغن دانه سویا به دست آمده اند، به عنوان مواد خام کوتاه شدن انتخاب می شوند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. She likes to lard the chicken with some bacon.
 [ترجمه گوگل]او دوست دارد مرغ را با مقداری بیکن بپزد 
[ترجمه ترگمان] اون دوست داره مرغ رو با گوشت خوک درست کنه 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. The lard was tried in a big kettle.
 [ترجمه گوگل]گوشت خوک در یک کتری بزرگ امتحان شد 
[ترجمه ترگمان]چربی خوک در ک تری بزرگی تلاش می کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. Let's remove the lard from the recipe. It's not very healthy.
 [ترجمه گوگل]بیایید گوشت خوک را از دستور حذف کنیم خیلی سالم نیست 
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید چربی را از دستورالعمل حذف کنیم این خیلی سالم نیست 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید