lapin

/ˈlæˌpɪn//ˈlæˌpɪn/

معنی: خرگوش
معانی دیگر: پوست خرگوش، پوست رنگ شده خرگوش (که به جای خزهای گرانتر جا زده می شود)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a rabbit or its fur, esp. as prepared for wear as clothing.

جمله های نمونه

1. He Lapin, and made him unexpected.
[ترجمه گوگل]او لاپین، و او را غیر منتظره کرد
[ترجمه ترگمان]به بیت از خود بی خود شد و او را غیر منتظره جلوه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cote de Lapin Wine Club invites our member to participate this charity. No matter how much you donated that will be appreciated. Cote de Lapin Wine Club will be the delegate to make donation.
[ترجمه گوگل]باشگاه شراب Cote de Lapin از اعضای ما دعوت می کند تا در این خیریه شرکت کنند مهم نیست چقدر اهدا کرده اید که قدردانی خواهد شد باشگاه شراب Cote de Lapin نماینده اهداء کمک خواهد بود
[ترجمه ترگمان]باشگاه \" کوت de واین عضو ما را به شرکت در این خیریه دعوت می کند مهم نیست که چقدر پول اهدا می کنید باشگاه \"کوت de واین\" نماینده خیریه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Serve, the first child of a mixed lapin .
[ترجمه گوگل]سرو کنید، اولین فرزند یک لاپین مختلط
[ترجمه ترگمان]این کار را انجام دهید، اولین فرزند یک lapin مختلط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lapin personnel to the county government departments to coordinate placement, there are difficulties for the proper allocation of funds for state management center for certain compensation.
[ترجمه گوگل]پرسنل لاپین به ادارات دولتی شهرستان برای هماهنگی قرار دادن، مشکلات برای تخصیص مناسب بودجه برای مرکز مدیریت دولتی برای جبران خاص وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Lapin پرسنل بخش دولتی استان برای هماهنگ کردن محل کار، مشکلاتی برای تخصیص مناسب بودجه برای مرکز مدیریت دولتی برای جبران خاص وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They have taken away the property to recover Lapin property company information, developers do not provide the property management space, and other issues, according to the law of the proceedings.
[ترجمه گوگل]آنها ملک را برای بازیابی اطلاعات شرکت املاک لاپین گرفته اند، توسعه دهندگان فضای مدیریت املاک را فراهم نمی کنند، و موارد دیگر، طبق قانون دادرسی
[ترجمه ترگمان]آن ها دارایی خود برای بازیابی اطلاعات شرکت دارایی را از دست داده اند، توسعه دهندگان فضای مدیریت دارایی و مسائل دیگر را براساس قانون دادرسی فراهم نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is an unusual letter Lapin people do not dissatisfied, complain, even wrote a thank you back to the company is really unheard of.
[ترجمه گوگل]این یک نامه غیر معمول است مردم لاپین ناراضی نیست، شکایت، حتی یک تشکر از شما نوشت به شرکت واقعا بی سابقه است
[ترجمه ترگمان]این یک حرف غیر عادی است که مردم ناراضی نیستند، شکایت می کنند، و حتی یک تشکر هم نوشتند که شما به شرکت واقعا بی سابقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Todd Lapin founded Telstar Logistics, a fictional company whose name and mark is used to gain access to places most of us couldn't reach.
[ترجمه گوگل]تاد لاپین Telstar Logistics را تأسیس کرد، یک شرکت تخیلی که نام و نشان آن برای دسترسی به مکان‌هایی استفاده می‌شود که اکثر ما نمی‌توانیم به آن دسترسی پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]تاد Lapin یک شرکت تخیلی را تاسیس کرد که نام و علامت آن برای دستیابی به مکان هایی که اغلب ما نمی توانستیم به آن دسترسی داشته باشیم، استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fifi Lapin is an extremely stylish rabbit.
[ترجمه گوگل]فیفی لاپین یک خرگوش فوق العاده شیک است
[ترجمه ترگمان]فیفی Lapin یک خرگوش بسیار شیک و شیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The results showed that lapin bile has obvious therapeutic effects and produces much better effects if combined with camphol.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که صفرا لاپین اثرات درمانی آشکاری دارد و در صورت ترکیب با کامفول اثرات بسیار بهتری ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که lapin صفرا اثرات درمانی آشکاری دارد و اثرات بهتری را در صورت ترکیب با camphol تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is why lapin syntax validator is giving precious informations such as the error line number and a description of what went wrong.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که اعتبار سنجی نحوی لاپین اطلاعات ارزشمندی مانند شماره خط خطا و شرح اشتباهی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که validator های نحوی lapin اطلاعات بسیار ارزشمندی مانند شماره سطر خطا و توصیف آنچه که اشتباه رخ داده است ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At the first sight it looks like a staggering lionhead lapin but then it is more than obvious that it is a Siamese.
[ترجمه گوگل]در نگاه اول به نظر می رسد که یک سر شیر حیرت انگیز است، اما بعد از آن بیش از حد واضح است که یک سیامی است
[ترجمه ترگمان]در نگاه اول به نظر می رسد که یک lionhead staggering است اما بعد از آن چیزی بیش از آن است که واضح است که آن یک Siamese است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرگوش (اسم)
hare, rabbit, lapin

انگلیسی به انگلیسی

• rabbit; rabbit fur

پیشنهاد کاربران

بپرس