با آغوش باز پذیرفتن | حسابی لذت بردن | از چیزی کیف کردن | از فرصتی استفاده کردن | با اشتیاق پذیرایی کردن
مترادف ها: enjoy thoroughly | relish | soak up | take delight in | savor
🔹 مثال های کاربردی:
... [مشاهده متن کامل]
The audience loved her performance and she lapped it up like a star.
تماشاچی ها اجرای او را دوست داشتند و او مثل ستارهای از این توجه حسابی لذت برد.
He really lapped up the compliments on his new car.
واقعاً از تعریف ها درباره ماشین جدیدش کلی کیف کرد.
Kids usually lap up sweets and treats without hesitation.
بچه ها معمولاً بدون تردید از شیرینی ها و خوراکی ها حسابی لذت می برند.
مترادف ها: enjoy thoroughly | relish | soak up | take delight in | savor
🔹 مثال های کاربردی:
... [مشاهده متن کامل]
تماشاچی ها اجرای او را دوست داشتند و او مثل ستارهای از این توجه حسابی لذت برد.
واقعاً از تعریف ها درباره ماشین جدیدش کلی کیف کرد.
بچه ها معمولاً بدون تردید از شیرینی ها و خوراکی ها حسابی لذت می برند.
با شور و شوق پاسخ دادن به چیزی / پذیرش مشتاقانه ی آن
گول زدن. چیزی را به کسی گفتن که می خواهد آن طور باشد.