landslip

/ˈlændslɪp//ˈlændslɪp/

معنی: فرو ریزی، ریزش خاک کوه
معانی دیگر: (انگلیس) رجوع شود به: landslide، انگلیس فرو ریزی

جمله های نمونه

1. The road was closed after another landslip.
[ترجمه mr . moradi] جاده بعد از یک ریزش کوه دیگر بسته میشود
|
[ترجمه گوگل]جاده پس از یک لغزش دیگر بسته شد
[ترجمه ترگمان]جاده پس از landslip دیگر بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Roads were flooded or blocked by landslips.
[ترجمه گوگل]جاده ها آبگرفته یا بر اثر لغزش زمین مسدود شده بودند
[ترجمه ترگمان]جاده ها به وسیله landslips پر شده یا مسدود شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The storm section of the policy excludes landslip damage but the damage could be covered under the landslip section of the policy.
[ترجمه گوگل]بخش طوفان این سیاست شامل خسارت لغزش نمی‌شود، اما خسارت می‌تواند تحت بخش لغزش زمین پوشش داده شود
[ترجمه ترگمان]بخش طوفان از این سیاست آسیب landslip را مستثنی می کند اما خسارت ممکن است تحت پوشش بخش landslip سیاست پوشش داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The nonlinear kinetic characters of landslip action are complex, exoteric and dissipated.
[ترجمه گوگل]خصوصیات جنبشی غیرخطی کنش لغزش زمین پیچیده، بیرونی و پراکنده هستند
[ترجمه ترگمان]ویژگی های جنبشی غیر خطی کنش landslip پیچیده، exoteric و dissipated هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Because Typhoon Morakot triggered landslip, Siaolin Village was believed that most villagers was missing.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که طوفان موراکوت باعث لغزش زمین شد، روستای سیائولین گمان می‌رفت که اکثر روستاییان مفقود شده‌اند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که طوفان Morakot راه اندازی landslip را آغاز کرد، روستای Siaolin بر این باور بود که بسیاری از روستاییان گم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A landslip cut the cattle off from the paths before them.
[ترجمه گوگل]لغزش گاوها را از مسیرهای پیش روی آنها جدا کرد
[ترجمه ترگمان]A گله گاو را از کوره راهی که در مقابل آن ها قرار داشت، قطع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Landslip and Flood Warnings were also issued on two and eight occasions respectively.
[ترجمه گوگل]اخطار لغزش زمین و سیل نیز به ترتیب در دو نوبت و هشت نوبت صادر شد
[ترجمه ترگمان]هشدارهای سیل و سیل به ترتیب در دو و هشت بار صادر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Main geology environmental issues include slope unstableness, geologic and physics influence of landslip, collapse, and debris - flow.
[ترجمه گوگل]مسائل زیست محیطی اصلی زمین شناسی شامل ناپایداری شیب، تأثیر زمین شناسی و فیزیک زمین لغزش، فروپاشی و جریان واریزه است
[ترجمه ترگمان]مسایل زمین شناسی اصلی زمین شناسی عبارتند از شیب unstableness، زمین شناسی و فیزیک landslip، فروپاشی، و debris
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Therewithal, the landslides occurred along sliding surfaces with small tilt angle. The analysis on the formation mechanism of landslip can provide basis for controlling the landslide.
[ترجمه گوگل]با این حال، زمین لغزش در امتداد سطوح لغزش با زاویه شیب کوچک رخ داده است تجزیه و تحلیل مکانیسم تشکیل زمین لغزش می تواند زمینه ای برای کنترل زمین لغزش فراهم کند
[ترجمه ترگمان]Therewithal، رانش زمین در امتداد سطوح لغزشی با زاویه انحراف کوچک رخ داد تحلیل مکانیسم تشکیل of می تواند مبنایی برای کنترل زمین لغزش فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This formula is used to predict and simulate the space of many loss landslip.
[ترجمه گوگل]این فرمول برای پیش‌بینی و شبیه‌سازی فضای بسیاری از لغزش‌های تلفات استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]این فرمول برای پیش بینی و شبیه سازی فضای بسیاری از loss استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Geotechnical Engineering Office ( GEO ) was established after landslip disasters in the 1970 s.
[ترجمه گوگل]دفتر مهندسی ژئوتکنیک (GE) پس از بلایای زمین لغزش در دهه 1970 تأسیس شد
[ترجمه ترگمان]دفتر مهندسی Geotechnical (GEO)پس از فجایع landslip در دهه ۱۹۷۰ تاسیس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Emergency action was taken by contractors in response to 10 reports on landslip incidents.
[ترجمه گوگل]در پاسخ به 10 گزارش حادثه لغزش زمین، پیمانکاران اقدام اضطراری کردند
[ترجمه ترگمان]عملیات اضطراری توسط پیمانکاران در واکنش به ۱۰ گزارش در مورد حوادث landslip انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرو ریزی (اسم)
downpour, landslip

ریزش خاک کوه (اسم)
landslip

انگلیسی به انگلیسی

• landslide, falling of a mass of earth and rocks
a landslip is a small movement of soil and rocks down a slope.

پیشنهاد کاربران

لغزش زمین
لغزش یا لرزش زمین
Is synonym for land slide
یعنی با land slideمترادف هست☝️
لغزش یا لرزش زمین

بپرس