landlubber

/ˈlændlʌbər//ˈlændlʌbə/

معنی: معتاد بزندگی بری، ادم دریا ندیده
معانی دیگر: (کسی که همه ی عمرش در خشکی بوده و از دریا و دریانوردی بی اطلاع است) دریا ندیده، ادم دریا ندیده، ادم کشتى ندیده، ادم خشکى مانده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: landlubberish (adj.), landlubberly (adj.), landlubbing (adj.)
• : تعریف: one who is not familiar with the sea or experienced in seamanship.

جمله های نمونه

1. Barry, spoken like a ue landlubber.
[ترجمه گوگل]بری، مثل یک زمین خوار صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]بری \"، مثل\" ue landlubber \"حرف زده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Major competitions are held annually and provide sport for the participants and a colourful spectacle for the landlubber.
[ترجمه گوگل]مسابقات بزرگ سالانه برگزار می شود و ورزش را برای شرکت کنندگان و یک منظره رنگارنگ را برای زمین گیر فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]رقابت های اصلی سالانه برگزار می شوند و برای شرکت کنندگان ورزش و نمایش رنگی برای the برگزار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As Patrick O'Brien proved, maritime adventures are always a sure bet for landlubber readers.
[ترجمه گوگل]همانطور که پاتریک اوبراین ثابت کرد، ماجراجویی های دریایی همیشه یک شرط مطمئن برای خوانندگان زمین فروش است
[ترجمه ترگمان]همانطور که پاتریک ا بر این ثابت کرد، ماجراهای دریایی همیشه یک شرط مطمئن برای خوانندگان landlubber هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sight of these two storming along under a cloud of canvas is enough to stir the blood of most landlubbers.
[ترجمه گوگل]تماشای این دو که زیر ابری از بوم هجوم می آورند کافی است تا خون اکثر زمین خواران را به هم بزند
[ترجمه ترگمان]دیدن این دو حمله که در زیر ابری از کرباس قرار دارد به اندازه کافی است که خون most را تکان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Captain9 see joke : A captain guides a batch of landlubber to sail on the sea, abrupt, a corsair sails to them come .
[ترجمه گوگل]کاپیتان 9 جوک را ببینید: یک ناخدا دسته‌ای از چوب‌فروشان را راهنمایی می‌کند تا روی دریا حرکت کنند، ناگهان یک کشتی‌ران به سمت آنها می‌آید
[ترجمه ترگمان]این یک شوخی است: ناخدا یک دسته of را به طرف دریا هدایت می کند که در دریا بادبان می کشند و دریایی corsair دریایی به سوی آن ها حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Though beaches like Mar Chiquita Beach draw Boogie-boarders and other watersports lovers, Puerto Rico also offers lots of landlubber entertainment in its main city, San Juan.
[ترجمه گوگل]اگرچه سواحلی مانند ساحل مار چیکیتا، بوگی‌بازها و دیگر دوستداران ورزش‌های آبی را به خود جذب می‌کند، پورتوریکو سرگرمی‌های زیادی را نیز در شهر اصلی خود، سان خوان، ارائه می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اگر چه سواحل مانند ساحل مار Chiquita Boogie - و دیگر دوستداران watersports را جذب می کند، پورتوریکو راه زیادی برای سرگرمی در شهر اصلی خود، سان خوان، ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معتاد به زندگی بری (اسم)
landlubber

ادم دریا ندیده (اسم)
landlubber

انگلیسی به انگلیسی

• inexperienced sailor; one who has little experience with the sea, one who lives and works on land
a landlubber is a person who is not used to or does not like travelling by boat or ship, and is not knowledgeable about the sea; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

کسی که با دریا و دریانوردی آشنایی ندارد
خشکی زی

بپرس