1. absentee landlord
مالکی که در ملک خود زندگی نمی کند
2. his landlord complained that his rent was in arrears
صاحب خانه اش شکایت کرد که در پرداخت اجاره نکول کرده است.
3. the landlord demanded the present payment of the rent
صاحبخانه پرداخت فوری اجاره را خواستار شد.
4. the landlord raised the rent
صاحبخانه اجاره را بالا برد (زیاد کرد).
5. the landlord was screwing the last penny from his tenants
صاحبخانه تا شاهی آخر را از مستاجرها درمی کشید.
6. the landlord whirled down the hallway
صاحبخانه به سرعت از راهرو گذشت.
7. a greedy landlord neglected the welfare of his tenants
صاحبخانه آزمند رفاه مستاجران خود را نادیده گرفت.
8. a resident landlord takes better care of the land than an absentee landlord
ملاک ساکن در ملک،بهتر از ملاک غایب به زمین می رسد.
9. he strangled the landlord with his bare hands
با دستان خالی خود صاحبخانه را خفه کرد.
10. he only answers to the landlord
او فقط به ارباب جوابگو است.
11. he didn't wish to disoblige his landlord
او نمی خواست صاحب خانه خود را برنجاند.
12. the ancient seat of our local landlord
کاخ کهن مالک محل ما
13. each farmer was required to serve his landlord
هر کشاورز ملزم بود که به ارباب خود خدمت کند.
14. the surrender of the lease to the landlord before its expiration
واگذاری اجاره نامه به مالک پیش از سرآمدن آن
15. to settle accounts, i went to see the landlord
برای تسویه حساب نزد صاحبخانه رفتم.
16. i will not do anything without the consent of the landlord
بدون رضایت صاحب ملک هیچ کاری نخواهم کرد.
17. when i opened the door, the fierce countenance of the landlord came to my view
در را که باز کردم سیمای خشم آلود صاحب خانه جلوم پدیدار شد.
18. daughters of peasants could take service with the wife of a landlord
دختران رعایا می توانستند کلفتی زن مالک را بکنند.
19. The house has an absentee landlord, who visits the property once a year.
[ترجمه گوگل]خانه صاحبخانه غایبی دارد که سالی یک بار به ملک مراجعه می کند
[ترجمه ترگمان]خانه اربابی دارد که سالی یک بار به ملک سر می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. The landlord gave notice of the termination of tenancy.
[ترجمه گوگل]مالک اخطار فسخ اجاره داد
[ترجمه ترگمان]صاحب مسافرخانه متوجه پایان مدت اجاره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. We are not dou landlord, lost, gave up to lose but joy beans.
[ترجمه گوگل]ما صاحبخانه نیستیم، از دست رفتیم، از دست دادن تسلیم شدیم، بلکه لوبیای شادی هستیم
[ترجمه ترگمان]ما میزبان را که از دست دادیم از دست دادیم، تسلیم شدیم تا از دست دادن لوبیا لذت ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. Their landlord has threatened to send in the bailiffs if they don't pay their rent.
[ترجمه گوگل]صاحبخانه آنها تهدید کرده است که در صورت عدم پرداخت اجاره بها، ضابطان را اعزام خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]landlord تهدید کرده که اگر they را بپردازند، نگهبان ها را تهدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. The landlord came around to collect the month's rent.
[ترجمه گوگل]صاحبخانه آمد تا کرایه ماه را بگیرد
[ترجمه ترگمان]میهمان خانه دار آمد تا اجاره یک ماه را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. The landlord was willing to accept us as tenants.
[ترجمه گوگل]صاحبخانه حاضر شد ما را مستاجر بپذیرد
[ترجمه ترگمان]صاحب مسافرخانه مایل بود ما رو به عنوان مستاجر بپذیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. The council brought pressure to bear on the landlord to improve his property.
[ترجمه گوگل]شورا به صاحبخانه فشار آورد تا ملک خود را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]شورا برای اینکه دارایی خود را بهبود بخشد، فشار وارد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید