1. landlocked salmon
ماهی آزاد محدود به آب شیرین
2. austria is a landlocked country
اتریش کشوری است بی دریا (به دریا دسترسی ندارد).
3. Austria is a landlocked country of central Europe.
[ترجمه گوگل]اتریش کشوری محصور در خشکی در اروپای مرکزی است
[ترجمه ترگمان]اتریش یک کشور محصور در خشکی اروپا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They move down the street like yachts: the landlocked sailors of the city.
[ترجمه گوگل]آنها مانند قایق های تفریحی در خیابان حرکت می کنند: ملوانان محصور در خشکی شهر
[ترجمه ترگمان]آن ها مثل قایق های تفریحی در خیابان حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Switzerland is completely landlocked.
[ترجمه گوگل]سوئیس کاملا محصور در خشکی است
[ترجمه ترگمان]سویس کاملا محصور در خشکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Bozburun, the beautiful, landlocked little harbour almost inaccessible except by sea, on everyone's itinerary.
[ترجمه گوگل]Bozburun، بندر زیبا و محصور در خشکی، تقریبا غیرقابل دسترس به جز از طریق دریا، در برنامه سفر همه
[ترجمه ترگمان]Bozburun، زیبا و محصور در لنگرگاه کوچک تقریبا دور از دسترس، به جز دریا، در خط سیر همه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Switzerland is a landlocked country, with no port for sea trade.
[ترجمه گوگل]سوئیس کشوری محصور در خشکی است و بندری برای تجارت دریایی ندارد
[ترجمه ترگمان]سوییس یک کشور محصور در خشکی است و هیچ بندری برای تجارت دریایی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. No one can develop this property because it's landlocked.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند این ملک را توسعه دهد زیرا محصور در خشکی است
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند این ویژگی را توسعه دهد زیرا محصور در خشکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Formosan landlocked salmon is the only salmon to live in a subtropical region.
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا محصور در خشکی فورموسان تنها ماهی قزل آلایی است که در یک منطقه نیمه گرمسیری زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]سالمون محصور در خشکی تنها سالمون هایی است که در یک منطقه نیمه استوایی زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. My family rented a villa in Umbria, a landlocked Italian province that contains the geographical center of the country.
[ترجمه گوگل]خانواده من یک ویلا در اومبریا، یک استان محصور در خشکی ایتالیا که مرکز جغرافیایی این کشور را در بر می گیرد، اجاره کردند
[ترجمه ترگمان]خانواده من ویلایی در اومبریا، یک استان ایتالیایی محصور در خشکی که شامل مرکز جغرافیایی کشور است، اجاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A landlocked country of southwest - central Asia.
[ترجمه گوگل]کشور محصور در خشکی جنوب غربی - آسیای مرکزی
[ترجمه ترگمان]یک کشور محصور در خشکی جنوب غربی آسیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Landlocked Uganda and Rwanda are being hurt.
[ترجمه گوگل]اوگاندا و رواندا محصور در خشکی آسیب دیده اند
[ترجمه ترگمان]اوگاندا و رواندا در حال آزار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Switzerland is a small, landlocked country in the heart of Europe.
[ترجمه گوگل]سوئیس کشوری کوچک و محصور در خشکی در قلب اروپا است
[ترجمه ترگمان]سوییس یک کشور کوچک محصور در خشکی در قلب اروپا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Mongolia is a landlocked country, and management departments of the Singapore maritime shipping register.
[ترجمه گوگل]مغولستان کشوری محصور در خشکی است و ادارات مدیریت کشتیرانی دریایی سنگاپور ثبت نام می کنند
[ترجمه ترگمان]مغولستان کشوری محصور در خشکی و بخش های مدیریتی اداره کشتیرانی دریایی سنگاپور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید