lancer

/ˈlænsər//ˈlɑːnsə/

معنی: نیزه دار، نیزه زن، تشر زن، نیزه انداز
معانی دیگر: سواره نظام (به ویژه اگر مجهز به نیزه باشد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a mounted soldier armed with a lance.

جمله های نمونه

1. Lancer looked lean and limber in tight-fitting trousers and a sleeveless shirt, but Scott noted dark circles under the singer's dyes and a somberness beneath the cheeriness of the moment.
[ترجمه گوگل]لنسر با شلوارهای تنگ و پیراهن بدون آستین لاغر و لاغر به نظر می رسید، اما اسکات به حلقه های تیره زیر رنگ های خواننده و هولناکی در زیر شادی آن لحظه اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]Lancer از شلوار چسبان و یک پیراهن بی آستین پوشیده بود، اما اسکات به حلقه های تیره زیر رنگ ها و a زیر the لحظه اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But unlike Mitsubishi's more performance-oriented Lancer variants, fuel economy is also a priority consideration with the Outlander GT.
[ترجمه سلطان] اوتلاندر
|
[ترجمه گوگل]اما برخلاف مدل‌های لنسر عملکرد محورتر میتسوبیشی، مصرف سوخت نیز یکی از اولویت‌های اوتلندر GT است
[ترجمه ترگمان]اما برخلاف انواع more performance Mitsubishi، اقتصاد سوخت نیز در اولویت با the تی جی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "Have I the time," replied the lancer, "to look at all the girls who look at me?"
[ترجمه گوگل]لنسر پاسخ داد: "آیا وقت دارم که به همه دخترانی که به من نگاه می کنند نگاه کنم؟"
[ترجمه ترگمان]نیزه دار جواب داد: \"آیا من وقت دارم که به تمام دخترانی که به من نگاه می کنند نگاه کنیم؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That said, he totally forgot the lancer.
[ترجمه گوگل]گفت، او کاملاً لنسر را فراموش کرد
[ترجمه ترگمان]این را گفت که نیزه دار را به کلی فراموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This year, it's the Mitsubishi Lancer when equipped with the optional electronic stability control.
[ترجمه گوگل]امسال، این میتسوبیشی لنسر است که به کنترل پایداری الکترونیکی اختیاری مجهز شده است
[ترجمه ترگمان]در سال جاری، هنگامی که به کنترل پایداری الکترونیک اختیاری مجهز شد، این the میتسوبیشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. According to the story, a hedge fund called Lancer would buy restricted stock in a worthless shell company, as well as a few shares on the open market at a higher price in order to show a gain.
[ترجمه گوگل]طبق داستان، یک صندوق تامینی به نام لنسر سهام محدود شده در یک شرکت پوسته بی ارزش و همچنین چند سهم در بازار آزاد را با قیمت بالاتر می خرید تا سود نشان دهد
[ترجمه ترگمان]طبق این گزارش، یک صندوق پرچینی به نام Lancer، سهام محدود را در یک شرکت ورشکسته و همچنین چند سهم در بازار آزاد با قیمت بالاتر خریداری می کند تا به سود خود دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The 2008 Lancer projects a tauter, stronger stance through its design, and the effect is more than skin-deep.
[ترجمه گوگل]لنسر 2008 از طریق طراحی خود یک موضع محکم تر و قوی تر ارائه می دهد و تأثیر آن بیشتر از عمق پوست است
[ترجمه ترگمان]The ۲۰۰۸ a یک موضع قوی تر و قوی از طریق طراحی آن است و تاثیر بیشتر از عمق پوست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Discover the Mitsubishi Lancer Sportback in an environment that combines 3D and Direct Manipulation video.
[ترجمه گوگل]میتسوبیشی لنسر اسپورت بک را در محیطی که ترکیبی از ویدیوهای سه بعدی و دستکاری مستقیم است، کشف کنید
[ترجمه ترگمان]the Lancer Mitsubishi را در محیطی کشف کنید که ۳ D و یک ویدئوی دستکاری مستقیم را ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gives the Phantom Lancer an edge in combat by allowing him to evade attacks and increasing Juxtaposes image generation.
[ترجمه گوگل]به Phantom Lancer برتری در مبارزه می دهد و به او اجازه می دهد از حملات فرار کند و تولید تصویر Juxtaposes را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به او اجازه می دهد از حملات طفره برود و نسل تصویر juxtaposes را افزایش دهد، به او اجازه می دهد تا Lancer شبح را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We have mentioned a lancer.
[ترجمه گوگل]ما به یک لنسر اشاره کرده ایم
[ترجمه ترگمان]از یک نیزه دار سخن گفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Still the message remains the same whoever the messenger-the jesters are the boil lancers.
[ترجمه گوگل]با این حال پیام همان کسی است که پیام آور است - شوخی ها همان لنسرهای جوش هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال این پیغام همان کسی است که the و the، the lancers هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He could see red uniforms further up the river bank, evidence that the Lancers had found a place to cross.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست یونیفورم‌های قرمز رنگ را بیشتر از ساحل رودخانه ببیند، که نشان می‌دهد لنسرها جایی برای عبور پیدا کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]می توانست لباس های قرمز را در ساحل رودخانه ببیند، مدارکی که the جایی برای عبور پیدا کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The sports version of Lioncel of Soueast Auto is expected to be launched in mid October with a built-to-order sales mode. Its price is to be 000 yuan higher than that of Lancer.
[ترجمه گوگل]انتظار می‌رود نسخه اسپرت Lioncel از Soueast Auto در اواسط اکتبر با حالت فروش سفارشی عرضه شود قیمت آن 000 یوان بالاتر از لنسر است
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که نسخه ورزشی of اتوماتیک Soueast در وسط ماه اکتبر با یک مد فروش سفارش تا سفارش راه اندازی شود قیمت آن to یوان بیش از that of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This means that depending on the work load, a free lancer may opt to work full days or shorter.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که بسته به بار کاری، یک فریلنسر ممکن است روزهای کامل یا کوتاه‌تر کار کند
[ترجمه ترگمان]این بدان معنی است که بسته به بار کاری، یک نیزه دار آزاد می تواند روزها یا کوتاه تر کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیزه دار (اسم)
spear, lancer, spearman

نیزه زن (اسم)
lancer

تشر زن (اسم)
lancer

نیزه انداز (اسم)
lancer, spearman

انگلیسی به انگلیسی

• soldier on horseback armed with a lance

پیشنهاد کاربران

نیزه دار، نیزه زن، تشر زن، نیزه انداز
نیزه دار / سربازی که نیزه داره / شوالیه
کلمه ای مربوط به قرون وسطی که البته با ترکیب با کلمه free کلمه امروزی freelancer رو ایجاد کرده.
راه اندازی کردن

بپرس