lamination

/ˌlæmʌˈneɪʃən//ˌlæmɪˈneɪʃən/

معنی: ورقه ورقه شدن، تورق، لایه لایه سازی
معانی دیگر: لایه ی نازک، ورقه، فلس، تیغک، لایچه، هر چیز ورقه ورقه یا چند لا، چند لایی

جمله های نمونه

1. The sub-millimetre laminations are discussed above.
[ترجمه گوگل]لمینیت های زیر میلی متری در بالا مورد بحث قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]این لایه ها در بالا مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lamination teaching's protophase adequate preparation and scientific management after delamination are the keys of the modes can success and having good teaching quality.
[ترجمه گوگل]مراحل اولیه آموزش لمینت، آماده سازی کافی و مدیریت علمی پس از لایه برداری، کلیدهای موفقیت و داشتن کیفیت آموزشی خوب است
[ترجمه ترگمان]آماده سازی مناسب و مدیریت علمی پس از لایه لایه شدگی ها کلیدهای حالت های می توانند موفقیت داشته و کیفیت آموزش خوبی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Chemical Supplies, Lamination Material, Stamping Foils, Laminate, Hot Stamp Foil, Paper.
[ترجمه گوگل]لوازم شیمیایی، مواد لمینیت، فویل های مهر زنی، ورقه ورقه، فویل مهر داغ، کاغذ
[ترجمه ترگمان]تجهیزات شیمیایی، lamination مادی، Stamping Foils، Laminate، foil Stamp، کاغذ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lamination Machinery Paper, Paper Converting Machinery, Printing Machinery, Corrugated Box Making Equipments, Punching and Embossing Press.
[ترجمه گوگل]کاغذ ماشین آلات لمینیت، ماشین آلات تبدیل کاغذ، ماشین آلات چاپ، تجهیزات ساخت جعبه راه راه، پرس پانچ و منبت
[ترجمه ترگمان]کاغذ ماشین آلات، ماشین آلات و ماشین آلات چاپ، ماشین آلات چاپ، جعبه Corrugated، Making و Embossing Press
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When computing the lamination air conditioning load, to determine the indoor personnel shoulder according to the average booking rate value is economical.
[ترجمه گوگل]هنگام محاسبه بار تهویه مطبوع لمینیت، تعیین شانه پرسنل داخلی با توجه به مقدار متوسط ​​نرخ رزرو مقرون به صرفه است
[ترجمه ترگمان]زمانی که محاسبات لایه conditioning را محاسبه می کنیم تا بر طبق میانگین نرخ رزرو بلیط، شانه پرسنل داخلی را مشخص کنیم، مقرون به صرفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Industries that use flame lamination are footwear, upholstery, automotive, decorating, marine and others.
[ترجمه گوگل]صنایعی که از لمینیت شعله ای استفاده می کنند کفش، اثاثه یا لوازم داخلی، خودروسازی، تزئینات، دریایی و غیره هستند
[ترجمه ترگمان]صنایعی که از lamination شعله استفاده می کنند عبارت است از کفش، لوازم داخلی، خودرو، تزئین، دریایی و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The defect is axial and circumferential crack and lamination.
[ترجمه گوگل]عیب ترک محوری و محیطی و لمینیت است
[ترجمه ترگمان]این عیب محوری است و crack و lamination است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All metal top plate of brass and steel lamination provides more active magnetic area.
[ترجمه گوگل]صفحه تمام فلزی از برنج و لمینیت فولادی منطقه مغناطیسی فعال تری را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]هر صفحه بالای فلزی ورقه فولاد و ورقه فولادی یک میدان مغناطیسی فعال فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Based on irrigator blocking problem for micro-irrigation, lamination sand filter was studied and designed by analyzing the existing sand filters.
[ترجمه گوگل]بر اساس مشکل بلوک آبیاری برای ریزآبیاری، فیلتر شنی لمینیت با تجزیه و تحلیل فیلترهای شنی موجود مورد مطالعه و طراحی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]براساس مساله انسداد irrigator برای میکرو - آبیاری، فیلتر ماسه لایه lamination مورد مطالعه قرار گرفت و با تحلیل فیلترهای ماسه موجود طراحی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Experiments have shown that normal lamination bonding does not adequately secure the laminations in gyro application.
[ترجمه گوگل]آزمایش‌ها نشان داده‌اند که اتصال لمینیت معمولی به اندازه کافی لمینیت‌ها را در کاربرد ژیروسکوپ ایمن نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها نشان داده اند که پیوند ورقه ورقه سازی معمولی به اندازه کافی از ورقه ها در کاربرد ژیرو استفاده نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Easy to Process by Roll Lamination plus Postcure.
[ترجمه گوگل]پردازش آسان توسط رول لمینیت به علاوه Postcure
[ترجمه ترگمان]فرآیند با استفاده از Roll lamination به اضافه Postcure آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pyroclastic Lamination - Maintains cool temperature in extreme heat.
[ترجمه گوگل]لمینیت پیروکلاستیک - دمای خنک را در گرمای شدید حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]pyroclastic lamination - دمای سرد در گرمای شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lamination may appear between glass wool when are products are vacuum packed.
[ترجمه گوگل]هنگامی که محصولات در خلاء بسته بندی می شوند ممکن است لمینیت بین پشم شیشه ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که محصولات در خلا بسته بندی می شوند، ممکن است lamination بین مصرف کنندگان شیشه ای ظاهر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The range of production is complete of lamination machines, coreless rewinders, sheeter machines and bag making machines for protective packaging materials.
[ترجمه گوگل]گستره تولید شامل ماشین‌های لمینیت، ریویندرهای بدون هسته، ماشین‌های شیتر و ماشین‌های کیسه‌سازی برای مواد بسته‌بندی محافظ است
[ترجمه ترگمان]دامنه تولید شامل ماشین های ورقه شده، coreless rewinders، ماشین های sheeter و ماشین های ساخت بسته بندی برای مواد بسته بندی محافظ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ورقه ورقه شدن (اسم)
lamination

تورق (اسم)
ductility, lamination, flexibility, malleability

لایه لایه سازی (اسم)
lamination

تخصصی

[عمران و معماری] لایه بندی - برگ لایه بندی
[برق و الکترونیک] ورقه یکی از صفحات نازک آهنی یا فولادی که هسته ی ورقه ای یک مدار مغناطیسی را تشکیل می دهند. - روقه ای کردن، لایه ای کردن
[زمین شناسی] لایه بندی، لامیناسیون
[نساجی] اتصال چند لایه به یکدیگر
[ریاضیات] ورقه شدن، ناخالصی لایه ای، پوسته پوسته شدن
[خاک شناسی] لایه بندی
[پلیمر] چندلایه سازی، چند لایه کردن، ساخت چند لایه
[آب و خاک] لایه بندی

انگلیسی به انگلیسی

• process of laminating, act of bonding together two or more thin layers; state of being laminated; object which is formed of thin layers; process of binding one fabric to another one using heat or adhesive bonding (textiles)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : laminate
✅️ اسم ( noun ) : lamination
✅️ صفت ( adjective ) : laminated
✅️ قید ( adverb ) : _
lamination ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: برگ لایگی
تعریف: حالت برگ لایه بودن

بپرس