laminated

/ˈlæməˌnetəd//ˈlæmɪneɪtɪd/

معنی: متورق، طبقه طبقه
معانی دیگر: (چوب و پلاستیک و غیره)ورقه ورقه، لایه لایه، مورق، تنکه شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: composed of or compressed from thin layers, often bonded together.

- laminated shale
[ترجمه گوگل] شیل چند لایه
[ترجمه ترگمان] از سنگ رسی laminated شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- laminated plywood
[ترجمه گوگل] تخته سه لا چند لایه
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: covered by or coated with a thin outer layer, as of plastic.

جمله های نمونه

1. laminated chocolate cake
کیک شکلاتی لایه لایه

2. laminated plastic
پلاستیک چند لا

3. laminated steel
پولاد چند لا

4. polyethylene film has been laminated to paper for waterproof bags
برای ساختن پاکت های مقاوم در برابر آب کاغذ را با لایه ای از پلی اتیلین پوشانده اند.

5. Modern windscreens are made from laminated glass.
[ترجمه گوگل]شیشه های جلو مدرن از شیشه های چند لایه ساخته شده اند
[ترجمه ترگمان]شیشه جلوی شیشه از laminated گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The photographs were mounted on laminated cards.
[ترجمه گوگل]عکس ها بر روی کارت های چند لایه نصب شده بودند
[ترجمه ترگمان]عکس ها روی laminated نصب شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The recipe cards are laminated so they can be wiped clean.
[ترجمه گوگل]کارت های دستور پخت چند لایه هستند تا بتوان آنها را تمیز کرد
[ترجمه ترگمان]کارت های دستور laminated هستند تا بتوانند تمیز شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All models have laminated windscreen, rear screen wash-wipe, clock, locking filler cap, cigar lighter and side mouldings.
[ترجمه گوگل]همه مدل ها دارای شیشه جلو چند لایه، پاک کن شستشوی صفحه عقب، ساعت، درپوش پرکننده قفل، فندک سیگار و قالب های جانبی هستند
[ترجمه ترگمان]همه مدل ها شیشه جلو، تمیز و تمیز، ساعت، قفل کننده روکش کاغذ، فندک و جامه ای جانبی را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For safety and security, install laminated glass in your patio doors.
[ترجمه گوگل]برای ایمنی و امنیت، شیشه های لمینت را در درب های پاسیو خود نصب کنید
[ترجمه ترگمان]برای ایمنی و امنیت، laminated را در حیاط خلوت خود نصب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nowhere, however, does the laminated badge make any reference to the National Security Agency.
[ترجمه گوگل]با این حال، در هیچ کجا نشان لمینت شده هیچ اشاره ای به آژانس امنیت ملی ندارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، هیچ کجای این نشان دولتی هیچ اشاره ای به آژانس امنیت ملی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Modern microporous membranes are usually laminated to a face fabric, and available in two and three layer versions.
[ترجمه گوگل]غشاهای ریز متخلخل مدرن معمولاً روی پارچه صورت لمینت می شوند و در نسخه های دو و سه لایه موجود هستند
[ترجمه ترگمان]غشاهای microporous مدرن معمولا به صورت پارچه صورت می گیرند و در نسخه های دو و سه لایه در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The technology, characteristic and patten of the step laminated core are introduced. The no-load loss of the transformer with step-lap laminated core is compared to that with sandwich core.
[ترجمه گوگل]فن آوری، ویژگی و پتن هسته لایه لایه معرفی شده است تلفات بدون بار ترانسفورماتور با هسته لامینیت پله ای با هسته ساندویچی مقایسه می شود
[ترجمه ترگمان]این فن آوری، ویژگی و کارایی یک هسته اولین بار معرفی می شوند فقدان بار - بار ترانسفورماتور با هسته - step با هسته ساندویچی مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The paper has analyzed the influence of the laminated stator core seam on the electromagnetic flux distribution, as well as the electromagnetic flux change rule when seam is non-uniform.
[ترجمه گوگل]این مقاله تأثیر درز هسته استاتور چند لایه را بر توزیع شار الکترومغناطیسی، و همچنین قانون تغییر شار الکترومغناطیسی در زمانی که درز غیر یکنواخت است، تحلیل کرده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله تاثیر ترک هسته مرکزی استاتور روی توزیع شار مغناطیسی و همچنین تغییر شار مغناطیسی را هنگامی که seam غیر یکنواخت است تجزیه و تحلیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At last an improved laminated core method is introduced. It is proved feasible by the calculation and it is helpful to make manufacture easier and cheaper.
[ترجمه گوگل]در نهایت یک روش هسته چند لایه بهبود یافته معرفی شده است این محاسبات امکان پذیر است و برای ساخت آسان تر و ارزان تر مفید است
[ترجمه ترگمان]در نهایت یک روش هسته improved اصلاح شده معرفی شده است این کار از طریق محاسبه امکان پذیر است و ساخت آسان تر و ارزان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In Chapter III, nonlinear dynamic buckling of symmetrically laminated truncated composite shallow spherical shells under uniform triangular pulse is investigated.
[ترجمه گوگل]در فصل سوم، کمانش دینامیکی غیرخطی پوسته‌های کروی کم‌عمق کامپوزیتی برش متقارن تحت پالس مثلثی یکنواخت بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]در فصل سوم، کمانش دینامیکی غیر خطی با استفاده از پوسته استوانه ای تک استوانه ای تک استوانه ای کامپوزیتی تحت پالس مثلثی شکل، مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متورق (صفت)
soft, laminated, yielding, malleable

طبقه طبقه (صفت)
laminated, straticulate

تخصصی

[سینما] تکنیک لایه ای
[عمران و معماری] برگ لایه ای - متورق
[برق و الکترونیک] مورق، لایه لایه
[زمین شناسی] لایه ای ،لاله لایه، لامینهای
[نساجی] چند لایه ای
[ریاضیات] ورق مانند، متورق، چندلایی، ورقه ورقه شده

انگلیسی به انگلیسی

• made up of thin layers that have been bonded together
material such as wood, glass, or plastic that is laminated consists of several thin sheets or layers that are stuck together.
a product that is laminated is covered with a thin sheet of clear plastic in order to protect it.

پیشنهاد کاربران

چند لایه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : laminate
✅️ اسم ( noun ) : lamination
✅️ صفت ( adjective ) : laminated
✅️ قید ( adverb ) : _
لمینته کردن - برای بیان فرایند چسباندن چند لایه از مواد مختلف به یکدیگر به کار می رود.
به عنوان مثال، در صنایع چاپ و تولید بردهای الکترونیکی.
laminated ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: برگ لایه شده
تعریف: ویژگی سنگ یا ماده یا ساختاری رسوبی که دارای برگ لایگی است
( معدن و تونل ) درزه و شکاف - ترک -

بپرس