1. their lamentable disregard of human rights
نادیده انگاری اسف بار حقوق بشر توسط آنان
2. This lamentable state of affairs lasted until 194
[ترجمه گوگل]این وضعیت اسفناک تا سال 194 ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]این وضعیت رقت بار برای امور تا سال ۱۹۴ به طول انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It is lamentable that the officer failed to deal with the situation.
[ترجمه گوگل]جای تاسف است که افسر نتوانست با این وضعیت مقابله کند
[ترجمه ترگمان]جای تاسف است که این افسر نتوانست با این وضعیت سر و کار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His command of English was lamentable.
[ترجمه گوگل]تسلط او به زبان انگلیسی مایه تاسف بود
[ترجمه ترگمان]دستور زبان انگلیسی قابل ترحم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Lamentable ob-obscuring of the sense of justice, isolation of law tormenting of the innocent, peaceful, undefended and helpless.
[ترجمه گوگل]تیره شدن حس عدالت تاسف بار، انزوای قانون، عذاب بیگناه، آرام، بی دفاع و درمانده
[ترجمه ترگمان]از حس عدالت، انزوای قانون و عذاب وجدان، آرام، آرام، بی دفاع و ناتوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is lamentable that Cassidy will not get to coach his team next season.
[ترجمه گوگل]جای تاسف است که کسیدی فصل آینده سرمربی تیمش نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]It است که کسیدی برای مربیگری تیم خود در فصل بعدی حاضر نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. All current affairs in the whole world of lamentable war and strife needed to be weighed in this balance.
[ترجمه گوگل]همه امور جاری در کل جهان جنگ و نزاع تاسف بار باید در این ترازوی سنجیده می شد
[ترجمه ترگمان]همه امور جاری در سراسر جهان جنگ lamentable و کش مکش لازم بود در این موازنه وزنی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The local peasant press was in a lamentable condition still.
[ترجمه گوگل]مطبوعات دهقانی محلی هنوز در وضعیت اسفناکی قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]مطبوعات محلی هنوز در وضع رقت بار قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is a lamentable state of affairs.
10. But that was 199 a lamentable and hopefully forgettable year for him.
[ترجمه گوگل]اما سال 199 برای او سالی غم انگیز و امیدوارانه فراموش نشدنی بود
[ترجمه ترگمان]اما این یک سال ۱۹۹ و امیدوارانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The lamentable weakness of the words roused a motion of pity in Lily's breast.
[ترجمه گوگل]ضعف غم انگیز کلمات، حرکتی از ترحم را در سینه لیلی برانگیخت
[ترجمه ترگمان]این کلمات ترحم انگیز کلمات موجی از ترحم در سینه لی لی ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She met Gerty's lamentable eyes, fixed on her in a despairing effort at consolation.
[ترجمه گوگل]او با چشمان غم انگیز گرتی روبرو شد که در تلاشی ناامیدکننده برای تسلیت به او خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]با چشمان رقت بار Gerty که به او خیره شده بود، با تلاش نومیدانه خود به او خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This is true, this is also a lamentable history!
[ترجمه گوگل]این درست است، این هم یک تاریخ تاسف بار است!
[ترجمه ترگمان]این هم حقیقت دارد، این هم یک تاریخ شایان ترحم است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His practice of inebriation was lamentable.
[ترجمه گوگل]عمل او در دم کردن، مایه تاسف بود
[ترجمه ترگمان]رفتارش با مستی قابل ترحم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید