lamentable

/ləˈmentəbl̩//ˈlæməntəbl̩/

معنی: اسفناک، زار، سوگناک، رقت اور
معانی دیگر: افسوس انگیز، قابل تاسف، تاسف بار، دریغ انگیز، دژوانگر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: lamentably (adv.), lamentableness (n.)
• : تعریف: deserving to be lamented; deplorable; unfortunate; disappointing.
مترادف: deplorable
مشابه: distressing, grievous, regrettable, rueful, sad, unfortunate

- It's lamentable that the event had to be canceled but it will be re-scheduled in the next few weeks.
[ترجمه گوگل] مایه تاسف است که این رویداد باید لغو می شد اما در چند هفته آینده دوباره برنامه ریزی می شود
[ترجمه ترگمان] اسفناک است که این رویداد لغو شود، اما در عرض چند هفته آینده برنامه ریزی مجدد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. their lamentable disregard of human rights
نادیده انگاری اسف بار حقوق بشر توسط آنان

2. This lamentable state of affairs lasted until 194
[ترجمه گوگل]این وضعیت اسفناک تا سال 194 ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]این وضعیت رقت بار برای امور تا سال ۱۹۴ به طول انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is lamentable that the officer failed to deal with the situation.
[ترجمه گوگل]جای تاسف است که افسر نتوانست با این وضعیت مقابله کند
[ترجمه ترگمان]جای تاسف است که این افسر نتوانست با این وضعیت سر و کار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His command of English was lamentable.
[ترجمه گوگل]تسلط او به زبان انگلیسی مایه تاسف بود
[ترجمه ترگمان]دستور زبان انگلیسی قابل ترحم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lamentable ob-obscuring of the sense of justice, isolation of law tormenting of the innocent, peaceful, undefended and helpless.
[ترجمه گوگل]تیره شدن حس عدالت تاسف بار، انزوای قانون، عذاب بیگناه، آرام، بی دفاع و درمانده
[ترجمه ترگمان]از حس عدالت، انزوای قانون و عذاب وجدان، آرام، آرام، بی دفاع و ناتوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is lamentable that Cassidy will not get to coach his team next season.
[ترجمه گوگل]جای تاسف است که کسیدی فصل آینده سرمربی تیمش نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]It است که کسیدی برای مربیگری تیم خود در فصل بعدی حاضر نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All current affairs in the whole world of lamentable war and strife needed to be weighed in this balance.
[ترجمه گوگل]همه امور جاری در کل جهان جنگ و نزاع تاسف بار باید در این ترازوی سنجیده می شد
[ترجمه ترگمان]همه امور جاری در سراسر جهان جنگ lamentable و کش مکش لازم بود در این موازنه وزنی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The local peasant press was in a lamentable condition still.
[ترجمه گوگل]مطبوعات دهقانی محلی هنوز در وضعیت اسفناکی قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]مطبوعات محلی هنوز در وضع رقت بار قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is a lamentable state of affairs.
[ترجمه گوگل]این یک وضعیت تاسف بار است
[ترجمه ترگمان]وضع غم انگیزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But that was 199 a lamentable and hopefully forgettable year for him.
[ترجمه گوگل]اما سال 199 برای او سالی غم انگیز و امیدوارانه فراموش نشدنی بود
[ترجمه ترگمان]اما این یک سال ۱۹۹ و امیدوارانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lamentable weakness of the words roused a motion of pity in Lily's breast.
[ترجمه گوگل]ضعف غم انگیز کلمات، حرکتی از ترحم را در سینه لیلی برانگیخت
[ترجمه ترگمان]این کلمات ترحم انگیز کلمات موجی از ترحم در سینه لی لی ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She met Gerty's lamentable eyes, fixed on her in a despairing effort at consolation.
[ترجمه گوگل]او با چشمان غم انگیز گرتی روبرو شد که در تلاشی ناامیدکننده برای تسلیت به او خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]با چشمان رقت بار Gerty که به او خیره شده بود، با تلاش نومیدانه خود به او خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is true, this is also a lamentable history!
[ترجمه گوگل]این درست است، این هم یک تاریخ تاسف بار است!
[ترجمه ترگمان]این هم حقیقت دارد، این هم یک تاریخ شایان ترحم است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His practice of inebriation was lamentable.
[ترجمه گوگل]عمل او در دم کردن، مایه تاسف بود
[ترجمه ترگمان]رفتارش با مستی قابل ترحم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسفناک (صفت)
deplorable, lamentable, woeful

زار (صفت)
deplorable, lamentable

سوگناک (صفت)
lamentable

رقت اور (صفت)
lamentable

انگلیسی به انگلیسی

• regrettable, unfortunate, deplorable; mournful, sad (rare)
if you describe something as lamentable, you mean that it is very unfortunate or disappointing; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : lament
✅️ اسم ( noun ) : lamentation / lamenter
✅️ صفت ( adjective ) : lamentable / lamented
✅️ قید ( adverb ) : lamentably
اندوهناک، ناراحت کننده
اسفناک

بپرس