lame duck

/ˈleɪmˈdək//leɪmdʌk/

از کار افتاده، بیچاره، زهوار در رفته، بی اثر، علیل وناتوان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an elected official or group of officials serving in public office during the period between an unsuccessful or unattempted reelection and the inauguration of a successor.

(2) تعریف: one who is weak, ineffective, unusable, or worthless.

جمله های نمونه

1. Bush is not merely treating Clinton as a lame duck.
[ترجمه تهامي] بوش با کلینتون صرفا به عنوان کسی که دوران مسئولیتش به پایان رسیده برخورد نمیکند
|
[ترجمه گوگل]بوش صرفاً با کلینتون به عنوان یک اردک لنگ رفتار نمی کند
[ترجمه ترگمان]بوش صرفا با کلینتون به عنوان یک اردک لنگ رفتار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It leaves a lame duck with the responsibility of pushing the Maastricht Bill through the Commons.
[ترجمه گوگل]این یک اردک لنگ را به عهده می‌گیرد تا لایحه ماستریخت را از طریق عوام پیش ببرد
[ترجمه ترگمان]این کار، اردک لنگ را با مسئولیت هل دادن لایحه ماستریخت از طریق مجلس عوام ترک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had turned out to be a lame duck and limped out of her life.
[ترجمه گوگل]معلوم شده بود که او یک اردک لنگ است و لنگان از زندگی اش بیرون آمده بود
[ترجمه ترگمان]او یک اردک لنگ بود و لنگ لنگان از زندگیش خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And while that makes him a lame duck, he still has his veto pen and his bully pulpit.
[ترجمه گوگل]و در حالی که این او را به یک اردک لنگ تبدیل می کند، او همچنان قلم وتو و منبر قلدر خود را دارد
[ترجمه ترگمان]و در همان حال که او را یک اردک لنگ می کند، هنوز قلم veto و منبر را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The president nominated a lame duck to head commision.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور یک اردک لنگ را به عنوان رئیس کمیسیون معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور یه اردک لنگ رو برای سر گذاشتن \"commision commision\" کاندید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is a lame duck manager who cannot even set clear goals for his team.
[ترجمه گوگل]او یک مربی اردک لنگ است که حتی نمی تواند اهداف مشخصی برای تیمش تعیین کند
[ترجمه ترگمان]او یک مدیر اردک لنگ است که حتی نمی تواند اهدافش را برای تیمش تعیین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sally always has to have a lame duck to look after.
[ترجمه گوگل]سالی همیشه باید یک اردک لنگ داشته باشد تا از او مراقبت کند
[ترجمه ترگمان]سلی همیشه باید یک اردک لنگ داشته باشد تا از آن مراقبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A lame duck manager can not bring his business back on to the normal track.
[ترجمه گوگل]یک مدیر اردک لنگ نمی تواند تجارت خود را به مسیر عادی بازگرداند
[ترجمه ترگمان]یک مدیر lame نمی تواند کاری کند که کارش به روال عادی برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The term lame duck refers to an elected official who has lost an election, or soon will be leaving office, during the period between the election and the date a successor will take over.
[ترجمه گوگل]اصطلاح اردک لنگ به یک مقام منتخب اطلاق می‌شود که در یک دوره انتخاباتی شکست خورده یا به زودی از سمت خود کنار می‌رود، در فاصله زمانی بین انتخابات و تاریخی که جانشینی مسئولیت را بر عهده می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]عبارت اردک لنگ به یک مقام منتخب اشاره می کند که انتخابات را از دست داده، یا به زودی دفتر را ترک خواهد کرد، در طول دوره انتخابات و زمان جانشینی که جانشین او خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lame duck president was losing more and more control over his country.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور اردک لنگ کنترل هر چه بیشتر بر کشورش را از دست می داد
[ترجمه ترگمان]اردک لنگ لنگان خود را از دست داد و کنترل بیشتری بر کشور خود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The water plant is a lame duck.
[ترجمه گوگل]گیاه آب اردک لنگ است
[ترجمه ترگمان] کارخونه آب یه اردک ضایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And Richie was no longer treating him like a lame duck.
[ترجمه گوگل]و ریچی دیگر مثل یک اردک لنگ با او رفتار نمی کرد
[ترجمه ترگمان]و Richie دیگر او را مثل یک اردک احمق درمان نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I thought, Don't know about a wild goose chase, this is a lame duck chase.
[ترجمه گوگل]فکر کردم، از تعقیب غاز وحشی خبر ندارم، این تعقیب اردک لنگ است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم، این شکار غاز وحشی را نمی دانم، این شکار اردک لنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He cushions his transition into retirement by referring to himself as a lame duck.
[ترجمه گوگل]او با معرفی خود به عنوان یک اردک لنگ از انتقال خود به دوران بازنشستگی جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]او با اشاره به خودش به عنوان یک اردک لنگ، تغییر شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ineffectual person, one who has no power to bring about change (often used about a politician who is nearing the end of his final term in office); (slang) unsuccessful business, ineffectual business
a lame duck is someone who is not successful and who needs to be helped by other people.
lame duck is also used to describe people in official positions whose term of office is about to end, and who have not been re-elected; used in american english.

پیشنهاد کاربران

lame=همون لم در زبان بختیاریه یعنی آدم شل و چلاق
. . شخص یا چیزی که قدرت و تاثیرش را از دست داده
If you describe someone or something as a lame duck, you are critical of them because they are not successful and need to be helped a lot
آدم به درد نخور
( عامیانه )
اردک شَل :
1. علیل و ناتوان/عاجز و بی نفوذ.
2. سیاستمداری که آخرای کارشو داره طی میکنه و دیگه قرار نیست انتخاب بشه ( معمولا رئیس جمهور ) .
مثال:
My uncle is a bit of a lame duck
You don’t expect much from a lame duck president
دست و پا چلفتی
علیل و ناتوان
مثلا زمانی نفوذی وقدرت داشتی الان دیگه نداری
lame duck ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: صاحب منصب رفتنی
تعریف: مقام مسئولی که جانشین او مشخص شده است و هفته های آخر مسئولیتش را می گذراند|||متـ . رفتنی
صاحب منصب رفتنی
بازنده انتخابات
رقیب بازنده

بپرس