lakes

جمله های نمونه

1. iced-over lakes
دریاچه های یخزده

2. a forest interspersed with lakes
جنگلی دارای دریاچه های پراکنده

3. fish occur in most lakes
اکثر دریاچه ها دارای ماهی هستند.

4. stretches of woodland dotted with lakes
گستره هایی از جنگل دارای دریاچه های زیاد

5. the limpid waters of canadian lakes
آبهای زلال دریاچه های کانادا

6. the st. lawrence drains the great lakes
رودخانه ی سنت لارنس آب دریاچه های پنج گانه را می کشد.

7. the villa had as its outlook one of the finest lakes in europe
چشم انداز آن ویلا یکی از عالی ترین دریاچه های اروپا بود.

تخصصی

[] تمام کردن کار، رسیدن به آخر مسیر، پا گذاشتن بر محل حمایت (کارگاه)، افتادن و برخورد کردن به نقطة شروع صعود

پیشنهاد کاربران

برکه ها
دریاچه
دریاچه ها
دریاچه ، دریاچه ها
دریاچه ها

دریاچه های پای کوه

بپرس