1. a lake of hardened lava
دریاچه ای از گدازه ی سفت شده
2. a lake skimmed with ice
دریاچه ای که روی آن یخ بسته است
3. a lake sparkling in the lap of a mountain
دریاچه ای که در دامن کوه می درخشید
4. the lake behind karaj dam
دریاچه ی پشت سد کرج
5. the lake dried up
دریاچه خشک شد.
6. the lake harbors various kinds of fish and birds
دریاچه زیستگاه انواع مختلف ماهی و پرنده است.
7. the lake is fed by several springs
آب چندین چشمه به این دریاچه می ریزد.
8. the lake is frozen
دریاچه یخ بسته است.
9. the lake is frozen over
دریاچه سرتاسر یخ بسته است.
10. the lake is full of fish
دریاچه پر از ماهی است.
11. the lake is skirted by high mountains
دریاچه توسط کوه های بلند احاطه شده است.
12. the lake lying across the border
دریاچه ای که مرز را قطع می کند
13. the lake was a kaleidoscope of changing colors
دریاچه مجموعه ای از رنگ های متغیر بود.
14. this lake receives the drainage of several mountain streams
آب چندین جویبار کوهستانی به این دریاچه می ریزد.
15. a dystrophic lake
دریاچه ی آلوده
16. a frozen lake
دریاچه ی یخ بسته
17. a polluted lake
دریاچه ی آلوده
18. a serene lake
دریاچه ی آرام
19. a smooth lake
دریاچه ی بی موج
20. a wavy lake
دریاچه ی پر موج
21. an interior lake
دریاچه ی درون سرزمینی
22. an open lake
دریاچه ی آزاد از یخ (و قابل کشتیرانی)
23. today the lake is choppier than ever
امروز دریاچه متلاطم تر از همیشه است.
24. a freshwater lake
دریاچه ی آب شیرین
25. to plumb a lake
عمق دریاچه ای را تعیین کردن
26. moonlight shimmered on the lake
مهتاب بر روی دریاچه نور لرزانی داشت.
27. swimming in the cool lake was exhilarating to him
برای او شنا در آن دریاچه ی خنک کیف داشت.
28. the area around hosesultan lake is swampy
دورا دور دریاچه ی حوض سلطان باتلاقی است.
29. the discoloration of the lake (waters) as a result of pollution
دگرفامی آب دریاچه در اثر آلودگی
30. to fly over the lake
بر فراز دریاچه پرواز کردن
31. a refreshing plunge in the lake
شنای مفرح در دریاچه
32. he jumped headfirst into the lake
او با سر پرید توی دریاچه.
33. his son fell into the lake and drowned
پسرش افتاد توی دریاچه و غرق شد.
34. iraj threw stones in the lake and watched the ripples
ایرج در دریاچه سنگ انداخت و امواج کوچک را تماشا کرد.
35. on the side of a lake
در کرانه ی دریاچه
36. the long white skirt of lake urumieh
کناره ی طولانی و سفید دریاچه ی ارومیه
37. the path declines to the lake
راه به سوی دریاچه شیب دارد.
38. the placid surface of the lake
سطح آرام دریاچه
39. the quiet waters of the lake
آب بی موج دریاچه
40. the road continues to the lake
راه تا دریاچه بسط دارد.
41. the still water of the lake
آب بی تلاطم دریاچه
42. a cluster of cottages near the lake
چندین کلبه در نزدیکی دریاچه
43. he undressed and jumped in the lake
او لخت شد و پرید توی دریاچه.
44. moonlight irradiated the surface of the lake
نور ماه سطح دریاچه را درخشان کرده بود.
45. sand had been drifted around the lake
شن در اطراف دریاچه انباشته شده بود.
46. the balcony jutted out over the lake
بالکن روی دریاچه امتداد داشت.
47. the birds were looping around the lake
پرندگان دور دریاچه چرخ می زدند.
48. the house backs up on a lake
پشت خانه به دریاچه است.
49. the iranian pavilion was by a lake
غرفه ی ایران در کنار دریاچه قرار داشت.
50. the land flattens out near the lake
در نزدیکی دریاچه زمین تخت می شود.
51. the moonlit surface of the silvery lake
سطح مهتاب پوشیده ی دریاچه ی سیمین
52. the wind was blustering off the lake
باد غرش کنان از جانب دریاچه می وزید.
53. they swept the bottom of the lake in search of the body
کف دریاچه را برای یافتن جسد تجسس کردند.
54. a clump of pine trees by the lake
دسته ای درخت کاج در کنار دریاچه
55. a rift in the ice covering the lake
یک ترک بریخ روی دریاچه
56. he outlined the exact limits of the lake
او حدود دقیق دریاچه را ترسیم کرد.
57. she stood at the margin of the lake
در کنار دریاچه ایستاد.
58. the ooze at the bottom of the lake
لجن ته دریاچه
59. the river discharges its waters into the lake
رودخانه آب خود را به دریاچه می ریزد.
60. the wind puffed the clouds toward the lake
باد ابرها را به سوی دریاچه دمید.
61. the wind troubled the surface of the lake
باد سطح دریاچه را متلاطم کرد.
62. then we came across an expansive glittering lake
سپس رسیدیم به یک دریاچه ی بزرگ و درخشان
63. a wind roughed up the surface of the lake
باد سطح دریاچه را موجدار (متلاطم) کرد.
64. chemical materials have discolored the water in the lake
مواد شیمیایی رنگ آب دریاچه را تغییر داده است.
65. i heard a call for help from the lake
از دریاچه فریاد کمک به گوشم رسید.
66. our house is on the shore of a lake
خانه ی ما در کنار یک دریاچه قرار دارد.
67. the beautiful wheel of the birds over the lake
چرخ زنی زیبای پرندگان بر فراز دریاچه
68. the bird made a low swoop toward the lake
پرنده به سوی دریاچه شیرجه ی کوتاهی زد.
69. the breeze and the undulating surface of the lake
نسیم و سطح مواج دریاچه
70. those two rivers disembogue themselves into the same lake
آن دو رودخانه به یک دریاچه می ریزند.