1. Laissez faire! Easy come, easy go!
[ترجمه گوگل]Laissez Fare! آسان بیا، آسان برو!
[ترجمه ترگمان]Laissez faire! ! آروم باش، آروم باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. That doctrine of laissez faire which so often in our history.
[ترجمه گوگل]آن دکترین لایسز فر که اغلب در تاریخ ما وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این اصول آزادی عمل که اغلب در تاریخ ما وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Probably laissez faire and " Protestant work ethic " helped.
[ترجمه گوگل]احتمالاً لایسز فر و «اخلاق کاری پروتستانی» کمک کرده است
[ترجمه ترگمان]احتمالا \"آزادی عمل\" و \"اخلاقیات کاری پروتستان\" به آن کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In the economic policy aspect, Bush Administration laissez faire Wall Street develops the high risk service unlimitedly, and intends to let US dollar depreciation.
[ترجمه گوگل]در بعد سیاست اقتصادی، دولت بوش وال استریت خدمات پرخطر را به طور نامحدود توسعه می دهد و قصد دارد اجازه کاهش ارزش دلار آمریکا را بدهد
[ترجمه ترگمان]در جنبه سیاسی اقتصادی، دولت بوش \"وال استریت ژورنال\" خدمات ریسک بالا را توسعه می دهد و قصد دارد به کاهش ارزش دلار آمریکا بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Poet's status also has brought their laissez faire personality.
[ترجمه گوگل]مقام شاعر نیز شخصیت لسه فیر آنها را به ارمغان آورده است
[ترجمه ترگمان]وضعیت این شاعر شخصیت آزادی عمل خود را نیز به ارمغان آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. One of the most effective arguments against unregulated laissez faire has been that it invariably leads to monopoly.
[ترجمه گوگل]یکی از مؤثرترین استدلالها علیه آزادسازی غیرقانونی این بوده است که همواره به انحصار منجر میشود
[ترجمه ترگمان]یکی از موثرترین استدلال ها در زمینه عدم کنترل تجارت آزاد این بوده است که این مساله همواره به انحصار در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Liberalism was concerned with freedom and individuality and early on was identified with "laissez faire", or a lack of state intervention in the economy.
[ترجمه گوگل]لیبرالیسم به آزادی و فردیت توجه داشت و در اوایل با "laissez faire" یا عدم مداخله دولت در اقتصاد شناخته شد
[ترجمه ترگمان]لیبرالیسم در ارتباط با آزادی و فردیت بود و به زودی با \"آزادی عمل\" یا عدم مداخله دولت در اقتصاد شناسایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It seems like it's pretty laissez faire. And it's very mixed in terms of quality.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آن را بسیار laissez faire و از نظر کیفیت بسیار مختلط است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هم کاری اقتصادی نسبتا آزاد است و از نظر کیفیت بسیار پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Please permit my laissez faire period of time, seeks. Homeward journey.
[ترجمه گوگل]لطفاً به من اجازه دهید تا مدت زمان مناسبی برای من وجود داشته باشد سفر به خانه
[ترجمه ترگمان]لطفا زمان آزادی آزادی من را مجاز کنید، به دنبال آن است سفر Homeward
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Find food, coffee, Art Nouveau, and laissez faire locals who value the city's casual atmosphere, Brussels is a great stop to add on your European vacation.
[ترجمه گوگل]غذا، قهوه، آرت نوو، و مردم محلی را پیدا کنید که برای فضای خودمانی شهر ارزش قائل هستند، بروکسل یک ایستگاه عالی برای اضافه کردن به تعطیلات اروپایی شماست
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن غذا، قهوه، سبک هنری، و faire آزاد که به جو حاکم بر شهر اهمیت می دهند، بروکسل یک توقف بزرگ برای افزودن به تعطیلات اروپا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It is no system of laissez faire.
12. Laissez faire is deep rooted in the history of western economic thought.
[ترجمه گوگل]Laissez faire ریشه عمیقی در تاریخ اندیشه اقتصادی غرب دارد
[ترجمه ترگمان]faire Laissez عمیقا در تاریخ اندیشه اقتصادی غرب ریشه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Just as the ultra laissez faire Government of pre 1930s America gave way, I believe people today sense massive political failure and are looking for change.
[ترجمه گوگل]درست همانطور که دولت فوق العاده آزاد آمریکای قبل از دهه 1930 جای خود را داد، من معتقدم که مردم امروز شکست بزرگ سیاسی را احساس می کنند و به دنبال تغییر هستند
[ترجمه ترگمان]همانطور که دولت \"faire\" از قبل از دهه ۱۹۳۰ آمریکا به آن دست یافت، من معتقدم که مردم امروز شکست سیاسی عظیمی را حس می کنند و بدنبال تغییر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Secondly, as the method or means for the state to administrate economic activities, the "Laissez faire" and " Interventionism " are consolidated in parallel.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، بهعنوان روش یا وسیلهای برای اداره فعالیتهای اقتصادی دولت، «لیز فر» و «مداخلهگرایی» به موازات یکدیگر ادغام میشوند
[ترجمه ترگمان]دوم، به عنوان روش یا ابزار دولت برای تقویت فعالیت های اقتصادی، \"faire Laissez\" و \"interventionism\" به صورت موازی ادغام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید