lairy

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a lair; conceited (british slang)

پیشنهاد کاربران

پر سروصدا"
"خودنما"
"جلب توجه کننده"
"گستاخ و سرکش"
"شر و شلوغ" ( در زبان محاوره )
مثال:
He got a bit lairy after a few drinks.
بعد از چند نوشیدنی کمی شر و شلوغ شد.
یا
بعد از چند نوشیدنی رفتار گستاخانه ای پیدا کرد.

بپرس