1. He's lagging behind a bit - I think we'd better wait for him to catch us up.
[ترجمه گوگل]او کمی عقب مانده است - به نظر من بهتر است صبر کنیم تا او به ما برسد
[ترجمه ترگمان]او کمی عقب رفته - فکر می کنم بهتر است صبر کنیم تا ما را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She stopped to wait for Ian who was lagging behind.
[ترجمه گوگل]او ایستاد تا منتظر ایان باشد که عقب مانده بود
[ترجمه ترگمان]ایستاد و منتظر شد تا ایان که عقب مانده بود منتظر بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Prices are rising sharply, while incomes are lagging far behind.
[ترجمه گوگل]قیمت ها به شدت در حال افزایش است، در حالی که درآمدها بسیار عقب است
[ترجمه ترگمان]قیمت ها به شدت در حال افزایش هستند، در حالی که درآمدها عقب مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Britain is lagging behind the rest of Europe.
[ترجمه گوگل]بریتانیا از بقیه اروپا عقب است
[ترجمه ترگمان]بریتانیا پشت بقیه اروپا عقبتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The fact remains that we are still lagging behind the other classes in maths.
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که ما هنوز در ریاضیات از کلاس های دیگر عقب هستیم
[ترجمه ترگمان]واقعیت این است که هنوز در حال عقب رفتن از کلاس های دیگر در ریاضیات هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Why is this country lagging behind in the development of space technology?
[ترجمه گوگل]چرا این کشور در توسعه فناوری فضایی عقب مانده است؟
[ترجمه ترگمان]چرا این کشور در توسعه فن آوری فضایی عقب است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Tories are still lagging way behind in the opinion polls.
[ترجمه گوگل]محافظهکاران همچنان در نظرسنجیها بسیار عقب هستند
[ترجمه ترگمان]محافظه کاران هنوز هم از نظر سنجی نظری، عقب مانده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Hague was lagging badly in the polls.
[ترجمه گوگل]هیگ در نظرسنجی ها به شدت عقب بود
[ترجمه ترگمان]هیگ در رای گیری به شدت عقبتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We are lagging far behind our European competitors in using new technology.
[ترجمه گوگل]ما در استفاده از فناوری جدید بسیار از رقبای اروپایی خود عقب هستیم
[ترجمه ترگمان]ما از رقبای اروپایی خود در استفاده از فن آوری نوین فاصله داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sales are lagging at the moment.
12. On our left, Sherman and Daisy kept lagging back and then lurching forward, sometimes beside and sometimes behind us.
[ترجمه گوگل]در سمت چپ ما، شرمن و دیزی مدام عقب میماندند و سپس به جلو، گاهی کنار و گاهی پشت سر ما خم میشدند
[ترجمه ترگمان]در سمت چپ، شر من و دی زی به عقب باز می گشتند، و گاهی هم در کنار ما به پیش می رفتند و گاهی هم پشت سر ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. With production capacity lagging behind the surging demand for nutrients from farmers around the world that trend is set to continue.
[ترجمه گوگل]با عقب ماندن ظرفیت تولید از تقاضای فزاینده برای مواد مغذی کشاورزان در سراسر جهان، این روند همچنان ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]با رشد ظرفیت تولید در پشت افزایش تقاضا برای مواد مغذی از کشاورزان در سراسر دنیا که این روند همچنان ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Agriculture was lagging behind the general prosperity levels.
[ترجمه گوگل]کشاورزی از سطح رفاه عمومی عقب بود
[ترجمه ترگمان]کشاورزی عقب تر از سطح رفاه عمومی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Gloria and I were lagging behind the party as it stepped out into the garden via the orangery.
[ترجمه گوگل]من و گلوریا از مهمانی عقب مانده بودیم که از طریق نارنجستان وارد باغ شد
[ترجمه ترگمان]من و گلوریا وقتی وارد باغ شدیم از آن ها جدا شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید