lagged


معنی: عقب مانده، عقب افتاده

مترادف ها

عقب مانده (صفت)
laggard, behindhand, lagging, lagged, benighted, straggling

عقب افتاده (صفت)
lagged, benighted, straggling, retarded, underdeveloped, straggled, distanced, late-blooming

پیشنهاد کاربران

پیش پا افتاده
lagged=the adj form of lag
lag=تاخیر - کندی - لگ
lagged=دارای تاخیر و کندی
دارای تاخیر

بپرس