1. It is not the shape of the Laffer curve that is in dispute.
[ترجمه گوگل]این شکل منحنی لافر نیست که مورد بحث است
[ترجمه ترگمان]این شکل منحنی Laffer نیست که در مناقشه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Athur Laffer Curve indicates that tax rate influence not only the tax, but also the output and economy growth.
[ترجمه گوگل]منحنی آتور لافر نشان می دهد که نرخ مالیات نه تنها بر مالیات، بلکه بر تولید و رشد اقتصادی نیز تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]منحنی Laffer نشان می دهد که نرخ مالیات نه تنها بر مالیات، بلکه بر رشد و رشد اقتصادی تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The paper first introduces the theory of "Laffer Curve", and then analyzes the tax policy on industry of real property in China and finds out the advisable. . .
[ترجمه گوگل]این مقاله ابتدا تئوری "منحنی لافر" را معرفی میکند و سپس سیاست مالیاتی صنعت املاک در چین را تحلیل میکند و به توصیههای آن پی میبرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله ابتدا نظریه \"منحنی Laffer\" را معرفی کرده، و سپس سیاست مالیاتی را بر روی صنعت املاک و مستغلات در چین بررسی و توصیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The paper first introduces the theory of "Laffer Curve", and then analyzes the tax policy on industry of real property in China and finds out the advisable real proper. . .
[ترجمه گوگل]این مقاله ابتدا تئوری «منحنی لافر» را معرفی میکند و سپس سیاست مالیاتی صنعت اموال غیرمنقول در چین را تحلیل میکند و به ارزش واقعی مطلوب پی میبرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله ابتدا نظریه \"منحنی Laffer\" را معرفی می کند و سپس سیاست مالیاتی را بر روی صنعت املاک و مستغلات در چین بررسی می کند و صلاح واقعی را پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It seems to me there is a Laffer curve for government power, just as for tax revenues.
[ترجمه گوگل]به نظر من منحنی لافر برای قدرت دولت وجود دارد، درست مانند درآمدهای مالیاتی
[ترجمه ترگمان]به نظر من یک منحنی Laffer برای قدرت دولت وجود دارد، درست مانند درآمده ای مالیاتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The Laffer Curve. In the 1970s the young economist Arthur Laffer proposed a wild idea.
[ترجمه گوگل]منحنی لافر در دهه 1970، آرتور لافر، اقتصاددان جوان، ایده ای وحشیانه را مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]منحنی Laffer در دهه ۱۹۷۰، آرتور Laffer، اقتصاددان جوان، یک ایده وحشی را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This paper further analyses the Laffer curve, argue the Laffer curve being vice and limitation in theory when it explains the relation of revenue and the marginal tax rate.
[ترجمه گوگل]این مقاله منحنی لافر را بیشتر تجزیه و تحلیل میکند، وقتی که رابطه درآمد و نرخ مالیات نهایی را توضیح میدهد، منحنی لافر را از نظر تئوری بد و محدودیت استدلال میکند
[ترجمه ترگمان]این مقاله، منحنی Laffer را تجزیه و تحلیل می کند، استدلال می کند که منحنی Laffer جانشین و محدودیت در تیوری است، زمانی که رابطه سود و نرخ مالیات حاشیه ای را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Nevertheless, the Laffer Curve is the idea that if you tax people at zero percent, the state suffers because it doesnt get any revenue.
[ترجمه گوگل]با این وجود، منحنی لافر این ایده است که اگر مالیات مردم را صفر درصد کنید، دولت ضرر می کند زیرا هیچ درآمدی دریافت نمی کند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، منحنی Laffer ایده ای است که اگر شما مردم را به صفر درصد مالیات بدهید، دولت از این رو رنج می برد، زیرا هیچ درآمدی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Public goods that can be offered are the amount limited by the maximal tax revenue implied in laffer curve.
[ترجمه گوگل]کالاهای عمومی قابل ارائه، مقدار محدود شده توسط حداکثر درآمد مالیاتی است که در منحنی لافر ذکر شده است
[ترجمه ترگمان]کالاهای عمومی که می توان آن ها را ارایه کرد، مقدار محدودی از حداکثر درآمد مالیاتی است که در منحنی laffer به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But Reaganomics introduced the idea that virtually any tax cut would so stimulate growth that the government would end up taking in more revenue in the end (the so-called Laffer curve).
[ترجمه گوگل]اما ریگانومیکس این ایده را معرفی کرد که تقریباً هر کاهش مالیاتی آنقدر رشد را تحریک میکند که در نهایت دولت درآمد بیشتری کسب میکند (به اصطلاح منحنی لافر)
[ترجمه ترگمان]اما Reaganomics این ایده را مطرح کرد که عملا هر کاهش مالیاتی باعث تحریک رشد خواهد شد که دولت در نهایت منجر به سود بیشتر در پایان (منحنی Laffer نامیده می شود)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But people who emphasize the efficiency often base the Laffer curve, and insist decreasing the marginal tax rate of individual income tax.
[ترجمه گوگل]اما افرادی که بر کارایی تأکید دارند، اغلب منحنی لافر را پایه گذاری می کنند و بر کاهش نرخ مالیات نهایی مالیات بر درآمد افراد اصرار دارند
[ترجمه ترگمان]اما افرادی که بر بهره وری تاکید دارند اغلب بر منحنی Laffer تکیه می کنند و بر کاهش نرخ مالیات حاشیه ای مالیات بر درآمد فردی اصرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The smaller the deficit that needs to be financed by debt, the more the monetary authorities are on the upward sloping portion of the Laffer curve and accept inflation.
[ترجمه گوگل]هر چه کسری که باید از طریق بدهی تامین شود کمتر است، مقامات پولی بیشتر در قسمت شیب دار منحنی لافر قرار می گیرند و تورم را می پذیرند
[ترجمه ترگمان]با کم کردن کسری بودجه که باید از طریق بدهی تامین شود، مقامات پولی بیشتر در بخش شیب رو به بالا از منحنی Laffer قرار دارند و تورم را می پذیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It is almost tempting to use as an analogy the Laffer Curve, which was popular for a while in so-called Reaganomics .
[ترجمه گوگل]تقریباً وسوسه انگیز است که از منحنی لافر به عنوان یک قیاس استفاده کنیم، که برای مدتی در به اصطلاح ریگانومیکس رایج بود
[ترجمه ترگمان]استفاده از منحنی Laffer که برای مدتی در اصطلاح called مشهور بود، تقریبا وسوسه انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید