1. a bull ladle
یک ملاقه ی بزرگ،چمچه ی بزرگ
2. She dipped out soup with a ladle.
3. He isn't one to ladle out praise, so when he says'Good ', he means it.
[ترجمه گوگل]او کسی نیست که ستایش کند، بنابراین وقتی می گوید «خوب»، منظورش این است
[ترجمه ترگمان]او کسی نیست که او را ستایش کند، بنابراین وقتی که می گوید خوب است، منظورش این است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Then they tip up the ladle and proceed to the next mold.
[ترجمه گوگل]سپس ملاقه را نوک می زنند و وارد قالب بعدی می شوند
[ترجمه ترگمان]بعد ladle را بلند می کنند و به the بعدی می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Betty beheaded by hotpot ladle in freak accident.
[ترجمه گوگل]بتی توسط ملاقه هات پات در یک تصادف عجیب سر بریده شد
[ترجمه ترگمان]بتی در یک تصادف عجیب با hotpot ladle سر بریده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The aging prisoner picked up a greasy ladle and buried it in the soup, stirring it for a moment.
[ترجمه گوگل]زندانی سالخورده ملاقه ای چرب برداشت و در سوپ دفن کرد و لحظه ای آن را هم زد
[ترجمه ترگمان]زندانی پیری یک ملاقه بزرگ را برداشت و در سوپ فرو برد و لحظه ای آن را به هم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Ladle thinks that drying yourself out may be an effective antiparasite strategy, a way of purging the parasites from your body.
[ترجمه گوگل]لدل فکر می کند که خشک کردن خود ممکن است یک استراتژی موثر ضد انگل باشد، راهی برای پاکسازی انگل ها از بدن شما
[ترجمه ترگمان]Ladle فکر می کند که خشک کردن خود می تواند یک استراتژی antiparasite موثر باشد، راهی برای پاک سازی این انگل ها از بدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Whiskers Zhu picked up the pail and ladle, then fell in behind old Zheng and Song Anni.
[ترجمه گوگل]ویسکرز زو سطل و ملاقه را برداشت، سپس پشت سر ژنگ قدیمی و سونگ آنی افتاد
[ترجمه ترگمان]ژو ژو the را برداشت و با ملاقه در پشت سرش افتاد و سپس به پشت سرش افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Ladle over the sauce, garnish with the fried pork and Sichuan peppercorns and serve at once.
[ترجمه گوگل]روی سس ریخته، با گوشت خوک سرخ شده و دانه فلفل سیچوان تزیین کنید و بلافاصله سرو کنید
[ترجمه ترگمان]چاشنی سس، چاشنی آن را با گوشت خوک سرخ شده و فلفل نمکی را چاشنی آن کرد و فورا به آن خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She dropped a ladle filled with hot soup into his lap.
[ترجمه گوگل]ملاقه پر از سوپ داغ را در دامان او انداخت
[ترجمه ترگمان]یک ملاقه پر از سوپ داغ را روی زانویش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Place chicken on top of pasta, then ladle black beans on top.
[ترجمه گوگل]مرغ را روی پاستا قرار دهید، سپس لوبیا سیاه را روی آن قرار دهید
[ترجمه ترگمان]مرغ را روی پاستا قرار دهید، سپس یک ملاقه بزرگ در بالای پاستا قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Ladle chilled soup into shallow soup plates and sprinkle with the chervil.
[ترجمه گوگل]سوپ سرد شده را در بشقاب های سوپ کم عمق بریزید و روی آن را با کرفس بپاشید
[ترجمه ترگمان]سوپ سرد شده را به بشقاب سوپ رقیق ریخت و با chervil روی آن پاشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I dipped the glass ladle into the big bowl and refilled my cup.
[ترجمه گوگل]ملاقه شیشه ای را در کاسه بزرگ فرو کردم و فنجانم را دوباره پر کردم
[ترجمه ترگمان]جام را در کاسه بزرگ فرو کردم و جام را پر کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A young boy with a ladle and a stoup of water wetted their grizzled mouths.
[ترجمه گوگل]پسر جوانی با ملاقه و انبوهی از آب، دهانهای گریزل آنها را خیس کرد
[ترجمه ترگمان]یک پسر جوان با یک ملاقه و یک لیوان آب دهان grizzled را خیس کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید