lacustrine

/ləˈkʌstrɪn//ləˈkʌstraɪn/

معنی: زیست کننده در دریاچه، دریاچهای، استخری
معانی دیگر: وابسته به دریاچه

جمله های نمونه

1. The mudstone reservoir was formed in lacustrine facies of lamellar marl in the deep water or semi-deep water sediment with tensional state.
[ترجمه گوگل]مخزن گل سنگی در رخساره های دریاچه ای مارن لایه ای در عمق آب یا رسوب آب نیمه عمیق با حالت کششی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]مخزن mudstone در facies lacustrine از خاک lamellar در آب عمیق یا رسوب آب عمیق با حالت tensional شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By contrastdark lacustrine mudstones on the southern Altyn tagh are moderate source rocks with hydrocarbon - generation potential.
[ترجمه گوگل]در مقابل، گل‌سنگ‌های دریاچه‌ای تاریک در طاق آلتین جنوبی، سنگ‌های منشأ متوسط ​​با پتانسیل تولید هیدروکربن هستند
[ترجمه ترگمان]توسط contrastdark lacustrine mudstones در بخش جنوبی آلتین tagh، صخره های منبع متوسط با پتانسیل تولید هیدروکربن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Eocene through lower Oligocene lacustrine shales and Oligocene through lower Miocene lacustrine and deltaic coaly shales are the mature source rocks.
[ترجمه گوگل]ائوسن از طریق شیل‌های دریاچه‌ای الیگوسن پایین‌تر و الیگوسن از طریق شیل‌های دریاچه‌ای میوسن پایین‌تر و شیل‌های زغالی دلتایی سنگ‌های منشأ بالغ هستند
[ترجمه ترگمان]؟ shales از طریق Oligocene lacustrine lower و Oligocene از طریق lacustrine Miocene lower و deltaic coaly coaly، the منبع بالغ می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Un - compensating lacustrine deposition, which is multi - resources, is dominated in the depression.
[ترجمه گوگل]رسوب غیر جبرانی دریاچه، که منابع چندگانه است، در افسردگی غالب است
[ترجمه ترگمان]جبران سازی Un که منابع چند گانه است، در افسردگی حاکم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cap rocks are lacustrine mudstone and gypsiferous.
[ترجمه گوگل]سنگ های کلاهک گلسنگ دریاچه ای و گچی هستند
[ترجمه ترگمان]The lacustrine و gypsiferous هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This paper describes that the lacustrine carbonate of lower Tertiary Sha- hejie Formation in Bohai Bay is mostly terrigenous elastics-carbonate mixture rock.
[ترجمه گوگل]این مقاله توضیح می‌دهد که کربنات دریاچه‌ای سازند شاهجی پایین ترشیاری در خلیج بوهای عمدتاً سنگ‌های مخلوط الاستیک-کربنات خاک‌زا هستند
[ترجمه ترگمان]این مقاله توضیح می دهد که کربنات lacustrine از تشکیل hejie Tertiary در خلیج Bohai عمدتا از سنگ ترکیبی elastics - کربنات استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The main sedimentary facies in this area include lacustrine facies and gravity flow facies.
[ترجمه گوگل]رخساره های رسوبی اصلی این ناحیه شامل رخساره دریاچه ای و رخساره جریان ثقلی است
[ترجمه ترگمان]رخساره های رسوبی اصلی در این ناحیه عبارتند از lacustrine facies و رخساره های flow
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lacustrine source rocks provided resource for the oil and gas generation, and flood plain facies and paludal facies mudstone supplied cap rock for the reservoir accumulation.
[ترجمه گوگل]سنگ‌های منشأ دریاچه‌ای منبعی برای تولید نفت و گاز هستند و رخساره‌های دشت سیلابی و گل‌سنگ رخساره‌های پالودال سنگ کلاهک را برای تجمع مخزن فراهم می‌کنند
[ترجمه ترگمان]سنگ های منبع lacustrine منبعی برای تولید نفت و گاز و رخساره های plain flood و paludal paludal mudstone که برای تجمع ذخایر سنگ تهیه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Moreover, the lacustrine gypsum deposits indicate that the climate had been changed into colder and drier.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، رسوبات گچ دریاچه ای نشان می دهد که آب و هوا به سردتر و خشک تر تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، رسوبات گچی lacustrine نشان می دهند که آب و هوا به سردتر و خشک تر تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. While shore shallow lacustrine consists of mudflats and bank bars.
[ترجمه گوگل]در حالی که دریاچه های کم عمق ساحل از گل و لای و میله های بانکی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]در حالی که lacustrine کم عمق ساحل شامل mudflats و میله های بانکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ma, and lakes and top lacustrine deposits of Wudaoliang Group became base surface for erosion and peneplanation since Late Miocene, which formed planation surface or peneplain of the Tibetan Plateau.
[ترجمه گوگل]کارشناسی ارشد، و دریاچه‌ها و نهشته‌های دریاچه‌ای بالای گروه Wudaoliang از اواخر میوسن به سطح پایه‌ای برای فرسایش و نفوذپذیری تبدیل شدند، که سطح درختکاری یا دشت پنبه‌ای فلات تبت را تشکیل می‌داد
[ترجمه ترگمان]Ma و دریاچه ها و رسوبات top گروه Wudaoliang از اواخر Miocene به سطح پایه تبدیل شدند که سطح planation یا peneplain فلات تبت را شکل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The result of the laboratory analysis of the lacustrine chemical sediment samples from Dongdagou in the Datong Basin shows that the chemical matter is a hydromagnesite.
[ترجمه گوگل]نتیجه تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی نمونه های رسوب شیمیایی دریاچه ای از دانگداگو در حوضه داتونگ نشان می دهد که ماده شیمیایی یک هیدرومگنزیت است
[ترجمه ترگمان]نتیجه آنالیز آزمایشگاهی نمونه های رسوب شیمیایی lacustrine از Dongdagou در حوضه Datong نشان می دهد که ماده شیمیایی a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But the reservoirs of coastwise bar, lacustrine bay sandstone and shore sand occur in each tract.
[ترجمه گوگل]اما مخازن نوار ساحلی، ماسه سنگ خلیج دریاچه ای و ماسه ساحلی در هر قسمت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما مخازن آب زیرزمینی، ماسه سنگ lacustrine bay و شن های ساحل در هر قطعه رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A weathering - denuding surface separates the lacustrine strata and layer of the loess in the Tuoketuo mesa.
[ترجمه گوگل]یک سطح هوازدگی - برهنه، لایه های دریاچه ای و لایه لس را در Tuoketuo mesa جدا می کند
[ترجمه ترگمان]یک سطح آب و هوا - denuding لایه های lacustrine و لایه های لس در تپه Tuoketuo را از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیست کننده در دریاچه (صفت)
lacustrine

دریاچه ای (صفت)
lacustrine

استخری (صفت)
lacustrine

تخصصی

[عمران و معماری] دریاچه ای
[زمین شناسی] دریاچه ای
[خاک شناسی] دریاچه ای
[آب و خاک] دریاچه ای

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to lakes; living in lakes; growing in lakes; formed in lakes

پیشنهاد کاربران

lacustrine ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: دریاچه‏ای
تعریف: مربوط به یک یا چند دریاچه یا تولیدشده در دریاچه

بپرس