lacrimal


معنی: استخوان اشکی چشم، اشکی، اشک اور، کیسه اشک، ویژه اشک
معانی دیگر: (کالبدشناسی) وابسته به غدد اشکی، lachrymal تش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or near the glands that produce tears.
اسم ( noun )
• : تعریف: see lacrimal bone.

جمله های نمونه

1. lacrimal gland
غده ی اشکی

2. lacrimal glands
غدد اشکی

3. Objective: probe into the treatment method of lacrimal sac and nasal cavity anastomosis surgery failed cases.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی روش درمانی کیسه اشکی و جراحی آناستوموز حفره بینی در موارد ناموفق
[ترجمه ترگمان]هدف: کاوش در روش درمان کیسه اشکی و حفره بینی و عمل جراحی ناموفق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusions The ruptured inferior lacrimal canaliculus anastomosis with silica gel collapsible bulb as holdfast tames out easily and successfully. The effect is good.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری آناستوموز کانال اشکی تحتانی پاره شده با لامپ جمع شونده سیلیکاژل به عنوان نگهدارنده به راحتی و با موفقیت رام می شود اثر خوب است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: پارگی فشاری استخوان اشکی canaliculus anastomosis با ژل سیلیکا قابل جمع شدن holdfast به آسانی و با موفقیت انجام می شود تاثیرش خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The case of adenoid cystic carcinoma of the lacrimal gland with hepatic metastases shown on bone scintigraphy had been rarely reported.
[ترجمه گوگل]مورد آدنوئید کیستیک کارسینوم غده اشکی با متاستازهای کبدی نشان داده شده در اسکن استخوان به ندرت گزارش شده بود
[ترجمه ترگمان]مورد of \/ غده اشکی در غده اشکی در بافت استخوان گونه که در استخوان scintigraphy نشان داده شده است به ندرت گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion: The probing of lacrimal passage is a useful method for neonatal dacryocystitis.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: کاوش کردن پاساژ اشکی روشی مفید برای داکریوسیستیت نوزادان است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تحقیق در مورد مجرای اشکی یک روش مفید برای dacryocystitis نوزادان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results Among lacrimal gland tumors, the pleomorphic adenoma, adenoid cystadenocarcinoma, pleomorphic adenocarcinoma and adenocarcinoma were very common.
[ترجمه گوگل]نتایج در میان تومورهای غدد اشکی، آدنوم پلئومورفیک، سیستادنوکارسینوم آدنوئید، آدنوکارسینوم پلئومورفیک و آدنوکارسینوم بسیار شایع بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج در بین تومورهای غده اشکی، pleomorphic adenoma، adenoid cystadenocarcinoma، pleomorphic adenocarcinoma و adenocarcinoma بسیار رایج بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To discuss the effect of ruptured inferior lacrimal canaliculus anastomosis with silica gel collapsible bulb as holdfast .
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد اثر آناستوموز کانال اشکی تحتانی پاره شده با لامپ جمع شونده سیلیکاژل به عنوان نگهدارنده
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد تاثیر of inferior lacrimal canaliculus با ژل silica collapsible به عنوان holdfast
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lacrimal gland of youth seem to be particularly well - developed.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که غده اشکی جوانی به خوبی توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که غده Lacrimal به خوبی توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To investigate the effectiveness of soluble collagen lacrimal implants and KTP_laser for lacrimal puncta occlusion.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثربخشی ایمپلنت های اشکی کلاژن محلول و لیزر KTP برای انسداد نقطه اشکی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر of در کاشت گونه اشکی و laser KTP برای گونه گونه انسداد گونه اشکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To observe and evaluate the lacrimal drainage tube efficacy for canalicular laceration.
[ترجمه گوگل]هدف مشاهده و ارزیابی کارایی لوله زهکشی اشکی برای پارگی کانالیکولار
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده و ارزیابی اثر لوله فاضلاب اشکی برای laceration canalicular
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lacrimal gland origin is very rare.
[ترجمه گوگل]منشا غدد اشکی بسیار نادر است
[ترجمه ترگمان]ریشه غده Lacrimal بسیار نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Examining function of salivary and lacrimal gland or sialography as well as lower lip biopsy is necessary for the diagnosis.
[ترجمه گوگل]بررسی عملکرد غدد بزاقی و اشکی یا سیالوگرافی و همچنین بیوپسی لب پایین برای تشخیص ضروری است
[ترجمه ترگمان]بررسی عملکرد غده اشکی و اشکی و یا بافت اشکی و نیز بافت لب پایین برای تشخیص ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. CONCLUSION Preservation and reconstruction the lacrimal passage and its physiological function in lateral rhinotomy can enhance the quality of life of the patients.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری حفظ و بازسازی گذرگاه اشکی و عملکرد فیزیولوژیکی آن در رینوتومی جانبی می تواند کیفیت زندگی بیماران را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری حفظ و بازسازی بخش اشکی و عملکرد فیزیولوژیکی آن در rhinotomy جانبی می تواند کیفیت زندگی بیماران را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective The goal discussion lacrimal ductule break tallies effectiveconvenience surgery method.
[ترجمه گوگل]هدف بحث هدف: شکست مجرای اشکی روش جراحی راحتی موثر
[ترجمه ترگمان]هدف از بحث هدف، گونه ductule، تجزیه و تحلیل روش جراحی effectiveconvenience است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استخوان اشکی چشم (اسم)
lachrymal, lacrimal

اشکی (صفت)
lachrymal, lacrimal, lachrymose

اشک اور (صفت)
lachrymal, lacrimal

کیسه اشک (صفت)
lachrymal, lacrimal

ویژه اشک (صفت)
lachrymal, lacrimal

انگلیسی به انگلیسی

• lacrimal bone, bone of the inner corner of the eye (anatomy)
of or pertaining to tears; producing tears, secreting tears; of or near the organs which secrete tears (anatomy)

پیشنهاد کاربران

بپرس