laconically

جمله های نمونه

1. 'Too bad,' she replied laconically.
[ترجمه گوگل]او با لحن لحنی پاسخ داد: "خیلی بد "
[ترجمه ترگمان]به طور مختصر جواب داد: خیلی بد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'She left,' said Pascoe laconically.
[ترجمه گوگل]پاسکو با لحن لحنی گفت: «او رفت
[ترجمه ترگمان]Pascoe به طور مختصر گفت: او رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. 'Family reasons,' he said laconically.
[ترجمه گوگل]او با لحن لحنی گفت: دلایل خانوادگی
[ترجمه ترگمان]به اختصار گفت: دلایل خانوادگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The reason is that they are laconically worded, and deal with problems other than the relation between legacies and trusts.
[ترجمه گوگل]دلیل آن این است که آنها به صورت لکونی بیان می شوند و با مشکلاتی غیر از رابطه بین میراث و امانت سروکار دارند
[ترجمه ترگمان]دلیل این است که آن ها به طور مختصر نوشته شده اند و مشکلات دیگری غیر از رابطه بین میراث و trusts دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The soldier, becoming bored with the game, laconically reached out his cigarette end and burst the balloon in my face.
[ترجمه گوگل]سرباز که از بازی حوصله اش سر رفته بود، با لحن لکونی دستش را دراز کرد و بادکنک را در صورتم ترکاند
[ترجمه ترگمان]سرباز از بازی خسته شد و به طور مختصر ته سیگار خود را دراز کرد و بالون را به صورتم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "Because", said the Master laconically, "when provisions for this world were being handed out in the beginning, the West had the first choice".
[ترجمه گوگل]استاد با لحن عاقلانه گفت: «زیرا زمانی که آذوقه‌های این دنیا در ابتدا توزیع می‌شد، غرب اولین انتخاب را داشت»
[ترجمه ترگمان]کاپیتان به اختصار گفت: \"به این دلیل که آذوقه برای این جهان در ابتدا به دست می آمد، غرب اولین گزینه را داشت\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That prompted Mr. Glos to say laconically that maybe other countries' packages "will help our export economy. "
[ترجمه گوگل]این امر آقای گلوس را بر آن داشت تا به صورت رکیکی بگوید که شاید بسته های سایر کشورها "به اقتصاد صادراتی ما کمک کند "
[ترجمه ترگمان]این امر باعث شد آقای glos به طور مختصر بگوید که شاید بسته های کشورهای دیگر \" به اقتصاد صادراتی ما کمک خواهند کرد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. 'says he's sick,'said Johnnie laconically.
[ترجمه گوگل]جانی با لحن لحن آمیز گفت: می گوید مریض است
[ترجمه ترگمان]جانی به طور مختصر گفت: او مریض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Handfuls of men play cards and chat laconically, but most travellers sprawl across the tiny tables, against windows or over each other, arms thrown up to cover their eyes from the harsh lights.
[ترجمه گوگل]تعداد انگشت شماری از مردها ورق بازی می کنند و به صورت غیرمستقیم گپ می زنند، اما بیشتر مسافران روی میزهای کوچک، کنار پنجره ها یا روی هم پراکنده می شوند و دستانشان را به سمت بالا پرتاب می کنند تا چشمانشان را از نورهای خشن بپوشانند
[ترجمه ترگمان]handfuls از مردان ورق بازی می کنند و به طور مختصر گپ می زنند، اما بیشتر مسافران روی میزه ای کوچک، مقابل پنجره ها یا روی یکدیگر پخش می شوند، دست ها را بالا کرده اند تا چشمانشان را از نوره ای خشن پنهان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. " I have a key,'said Rhett laconically, and his eyes met Melanie's evenly.
[ترجمه گوگل]رت با لحن لحنی گفت: "من یک کلید دارم " و چشمانش به طور مساوی به ملانی برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]رت مختصر گفت: من کلید دارم، و نگاهش به ملانی خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "I don't know, lady, " the attendant replied laconically . "Would you?
[ترجمه گوگل]خدمتکار با لحن لحنی پاسخ داد: "نمی دانم، خانم " "میخوای؟
[ترجمه ترگمان]مستخدم به طور مختصر پاسخ داد: \" نمی دانم، خانم، آیا چنین نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It should limit words, insist on one document to one affair, try to express laconically and refine the language.
[ترجمه گوگل]باید کلمات را محدود کند، بر یک سند به یک امر پافشاری کند، سعی کند زبان را به صورت لکن بیان کند و زبان را اصلاح کند
[ترجمه ترگمان]باید کلمات را محدود کنید، بر روی یک سند به یک موضوع پافشاری کنید، سعی کنید به طور مختصر بیان کنید و زبان را تصحیح کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When he was fifteen, his father, a man of forty, had locked him in a room with a girl bride he had never seen before and laconically told him to produce a son.
[ترجمه گوگل]وقتی پانزده ساله بود، پدرش که مردی چهل ساله بود، او را با عروس دختری که قبلاً هرگز ندیده بود، در اتاقی حبس کرده بود و با لحنی به او گفته بود که پسری بیاور
[ترجمه ترگمان]وقتی پانزده سالش بود، پدرش، مردی چهل ساله، او را با دختری که قبلا ندیده بود در یک اتاق زندانی کرده بود و به او گفته بود که پسرش را به وجود بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr. Shi a thin man of thinning hair blinked laconically through the smoke.
[ترجمه گوگل]آقای شی مردی لاغر با موهای نازک از میان دود چشمک زد
[ترجمه ترگمان]مرد لاغر اندامی از میان دود به طور مختصر پلک زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• briefly, concisely, tersely, with few words

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : laconism
صفت ( adjective ) : laconic
قید ( adverb ) : laconically
به صورت اختصاری
به صورت چکیده وار
با بی صبری

بپرس