lacklustre

جمله های نمونه

1. Britain's number-one tennis player gave a disappointingly lacklustre performance.
[ترجمه گوگل]تنیسور شماره یک بریتانیا عملکرد ضعیف و ناامید کننده ای از خود ارائه داد
[ترجمه ترگمان]عدد بریتانیا - یک بازیکن تنیس به طور ناامیدانه عملکرد ضعیفی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The program included a lacklustre and flaccid account of Rossini's Overture to "La gazza ladra".
[ترجمه گوگل]این برنامه شامل روایتی ضعیف و ضعیف از اورتور روسینی به "La gazza ladra" بود
[ترجمه ترگمان]این برنامه شامل یک گزارش جالب و ناچیز بود که روسینی آن را به \"La gazza ladra\" (La gazza ladra)توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Kasparov's recent performance had been lacklustre and many experts were predicting that Karpov was about to regain the world title.
[ترجمه گوگل]عملکرد اخیر کاسپاروف ضعیف بود و بسیاری از کارشناسان پیش‌بینی می‌کردند که کارپوف دوباره قهرمان جهان خواهد شد
[ترجمه ترگمان]عملکرد اخیر کاسپارو جالب بود و بسیاری از کارشناسان پیش بینی می کردند که کارپوف در آستانه کسب عنوان جهانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No excuses were offered for a lacklustre performance on Saturday.
[ترجمه گوگل]هیچ بهانه ای برای اجرای ضعیف در روز شنبه ارائه نشد
[ترجمه ترگمان]در روز شنبه هیچ عذر و بهانه ای برای کاهش عملکرد نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Both have for years eked lacklustre profit out of aging products.
[ترجمه گوگل]هر دوی آنها برای سال‌ها سود کم‌رنگی را از محصولات قدیمی به دست آورده‌اند
[ترجمه ترگمان]هر دو سال ها به دلیل غیر جالب نبودن محصولات کهنه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We faced lacklustre opponents in the depth of recession.
[ترجمه گوگل]ما در عمق رکود با حریفان ضعیفی روبرو بودیم
[ترجمه ترگمان]ما در عمق رکود اقتصادی با رقبای ضعیفی مواجه شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Face the facts: Mr Gore waged a lacklustre, message-shifting campaign against the weakest Republican candidate in recent history.
[ترجمه گوگل]با واقعیت ها روبرو شوید: آقای گور یک کمپین ضعیف و تغییر پیام را علیه ضعیف ترین نامزد جمهوری خواه در تاریخ اخیر به راه انداخت
[ترجمه ترگمان]با این حقایق مواجه شوید: آقای گور مبارزه ای کسل کننده را به راه انداخت، مبارزات انتخاباتی را علیه weakest نامزد جمهوری خواه در تاریخ اخیر به راه انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When his lacklustre eyes fell on Chueh - hui's white face, Chueh - min cried in surprise, " What's wrong?
[ترجمه گوگل]وقتی چشمای کم رنگش به چوئه افتاد - صورت سفید هوی، چوئه - مین با تعجب گریه کرد: "چی شده؟
[ترجمه ترگمان]وقتی چشمش به صورت سفید Chueh افتاد، با تعجب فریاد زد: \" چی شده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. High unemployment and a lacklustre economy continue to dominate the mid - term election campaigns.
[ترجمه گوگل]بیکاری بالا و اقتصاد ضعیف همچنان بر کمپین های انتخاباتی میان دوره ای حاکم است
[ترجمه ترگمان]بیکاری بالا و یک اقتصاد راکد همچنان بر مبارزات انتخابات میان دوره ای تسلط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lacklustre performance failed to convince many to stay once the moratorium expired, however, prompting RAB to review its business and move to delist – a move formally announced last Friday.
[ترجمه گوگل]عملکرد Lackluster نتوانست بسیاری را متقاعد کند که پس از انقضای مهلت قانونی بمانند، با این حال، RAB را بر آن داشت تا تجارت خود را بررسی کند و به خارج از فهرست برود - حرکتی که جمعه گذشته به طور رسمی اعلام شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، عملکرد lacklustre در متقاعد کردن بسیاری برای ماندن در زمانی که مهلت قانونی منقضی شده است ناموفق بوده است، با این حال، این باعث شده است که rab به بررسی کسب وکار خود بپردازد و به delist نقل مکان کند - حرکتی که جمعه گذشته رسما اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It wasn't a lacklustre performance, it wasn't a team and accepted the defeat.
[ترجمه گوگل]این یک عملکرد کم رنگ نبود، تیمی نبود و شکست را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]این یک عملکرد جالب نبود، یک تیم نبود و شکست را پذیرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lacklustre demand meant the government had to halve its retail issuance.
[ترجمه گوگل]تقاضای ناکافی به این معنی بود که دولت مجبور شد صدور خرده فروشی خود را به نصف کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]تقاضا به این معنا بود که دولت باید صدور خرده فروشی خود را به نصف کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His lacklustre attorney-general Alberto Gonzales, who was forced to resign in disgrace, was only the most visible of an army of over-promoted, ideologically vetted homunculi.
[ترجمه گوگل]آلبرتو گونزالس، دادستان کل ضعیف او، که با شرمساری مجبور به استعفا شد، تنها در میان ارتشی از افراد بسیار تبلیغ شده و مورد بررسی ایدئولوژیک، قابل مشاهده ترین بود
[ترجمه ترگمان]آلبرتو گونزالس، وکیل مدافع برجسته او، که مجبور به استعفا شد، تنها the از ارتش بیش از حد ارتقا یافته بود که به طور ایدئولوژیکی homunculi شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some bars and restaurants say business is lacklustre too.
[ترجمه گوگل]برخی از بارها و رستوران ها می گویند که تجارت نیز کم رنگ است
[ترجمه ترگمان]بعضی از رستوران ها و رستوران ها می گویند که کار خسته کننده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lackluster, dim, dull, lacking brilliance, not shiny
something or someone that is lacklustre has no brightness or liveliness.

پیشنهاد کاربران

بی فروق، کم رمق، بی نور،
بیخود، بی ارزش، کسل کننده
گمنام. . . بی ارزش. . در سطح خیلی معمولی

بپرس