lacking


معنی: فاقد

جمله های نمونه

1. lacking two grams of being a kilo
دو گرم مانده که یک کیلو بشود.

2. be lacking in (something)
کمبود داشتن،(چیزی را) کسر داشتن

3. a soup lacking flavor
سوپی که مزه ندارد

4. we are lacking for nothing right now
هم اکنون به هیچ چیزی نیاز نداریم.

5. faith was the only thing lacking amongst them
یگانه چیزی که در میان آنان وجود نداشت ایمان بود.

6. they have mastered old learning but are lacking in modern sciences
آنها علوم قدیم را یاد گرفته اند ولی از علوم جدید بی بهره اند.

7. his political vision gives this play a dimension which is lacking in his other plays
دید سیاسی او به این نمایش سویگانی (بعدی) می دهد که در نمایش های دیگر او وجود ندارد.

8. A diet lacking in nutritional value will not keep a person healthy.
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی فاقد ارزش غذایی فرد را سالم نگه نمی دارد
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی فاقد ارزش غذایی فرد را سالم نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her life felt lacking in direction and purpose.
[ترجمه گوگل]زندگی او فاقد جهت و هدف بود
[ترجمه ترگمان]زندگی روت فاقد جهت و هدف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The final scene was dismayingly lacking in theatrical effect.
[ترجمه گوگل]صحنه پایانی به طرز وحشتناکی فاقد اثر تئاتر بود
[ترجمه ترگمان]صحنه آخر dismayingly بود که در نمایش تئاتر وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They chastised the government for lacking vitality and strength.
[ترجمه گوگل]آنها دولت را به خاطر نداشتن نشاط و قدرت تنبیه کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها دولت را به خاطر فقدان قدرت و قدرت سرزنش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The room is lacking in color.
[ترجمه گوگل]اتاق کم رنگ است
[ترجمه ترگمان]رنگ اتاق کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The football player is lacking in experience.
[ترجمه گوگل]فوتبالیست کم تجربه است
[ترجمه ترگمان]بازیکن فوتبال فاقد تجربه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Money for the project is still lacking.
[ترجمه گوگل]پول برای پروژه هنوز کم است
[ترجمه ترگمان]پول برای این پروژه هنوز کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I should say your secretary is lacking in responsibility.
[ترجمه گوگل]باید بگویم منشی شما بی مسئولیت است
[ترجمه ترگمان]باید بگویم که منشی شما مسئول نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Evidence to support these claims is still lacking.
[ترجمه گوگل]شواهدی برای حمایت از این ادعاها هنوز وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]شواهدی برای حمایت از این ادعاها هنوز هم کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فاقد (صفت)
missing, wanting, lacking

انگلیسی به انگلیسی

• missing, absent, without
without, needing, wanting, deficient in
if someone or something is lacking in a particular quality, they do not have enough of it or have none of it at all.
if a quality is lacking, it is not there, although you would expect it to be there.
see also lack.

پیشنهاد کاربران

بعضی جاها میشه مهارت چندانی نداشتن:
although i'm lacking i will do my best.
^ - ^
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : lack
✅️ اسم ( noun ) : lack
✅️ صفت ( adjective ) : lacking
✅️ قید ( adverb ) : _
فقدان
نقص، مشکل، کمبود
for example: lacking of attention
means:بی دقتی ، عدم دقت
بی بهره، غایب، ناکارا
فاقد_
without
ناموجود، ناکافی
adj. inadequate in amount or degree
nonexistent
deficient in a usual or needed amount
absent
not good enough
کمبود - ناقص

بپرس