laciniate


معنی: شکافته، چاک دار، دندانه دار، حاشیه دار
معانی دیگر: کناره دار، laciniated چاک دار

مترادف ها

شکافته (صفت)
bifid, cloven, forked, reft, laciniate, cut-in

چاک دار (صفت)
laciniate, cross-sectioned, slotted, slashed, slivered

دندانه دار (صفت)
laciniate, jagged, dentate, serrated, toothy, denticulate, denticulated, pectinate, pectinated

حاشیه دار (صفت)
laciniate, frizzy, frizzly, fimbriate, fringy, limbed

انگلیسی به انگلیسی

• jagged; fringed (botany, zoology)

پیشنهاد کاربران

laciniate ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: کافته
تعریف: ویژگی برگی که حاشیه ای بریده و نامنظم با لَپ های باریک داشته باشد

بپرس